چکیده:
منطقة مورد مطالعه در غرب ایران، در جنوب غربی کوه "بیستون " و شهر کرمانشاه واقع شده است. مساحت آن تقریبا 1489کیلومتر مربع است. زمین لغزش از گذشته، معمولترین پدیده در منطقه بوده است که توسط بارشهای شدید و زمین لرزهها تحریک شده است. اگر چه زمین لغزشهای فعال در منطقه کم هستند، اما تهدیدی جدی برای مردم و تأسیسات محسوب میشوند. هدف این تحقیق، تعیین عوامل مؤثر در ناپایداری دامنة در منطقه است. روش شواهد وزنی با رویکرد آماری به منظور شبیه سازی شرایط محیطی و تعیین عوامل مؤثر به کار گرفته شده است. یکی از مزیتهای شواهد وزنی، این است که غیر جانبدارانه وزن عوامل در هر لایه را مشخص میسازد. این روش به علت ساده سازی در ورود دادهها دودویی بدور از پیچیدگیهای ریاضی توسط کاربران زیادی به کار گرفته شده است. روش شواهد وزنی چند کلاسه به دلیل این که توزیع دادهها را بهتر نمایش میدهد، استفاده گردیده است. رابطة بین توزیع نقطة زمین لغزشها با عوامل سنگ شناسی، ارتفاع، گرادیان شیب، خطوارهها و فاصله از آبراههها، پوشش گیاهی و کاربری بررسی شد. برای فراهم کردن نقشه قابلیت زمین لغزش، تعدادی لایه شامل نقشه توپوگرافی، سنگ شناسی، تصاویر ماهوارهای با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی ساخته و به فرمت رستر تبدیل شدند، و برای هریک، بانک اطلاعاتی مستقل تهیه و با مقیاس مناسب (عددی، رتبهای، و اسمی) ذخیره شدند. نتایج تحلیل لایهها با زمین لغزشهای گذشته و حال منطقه نشان داده است که شش عامل، تحت عنوان فاصله از آبراههها و گسلها، شیب، کاربری اراضی، انحنای طولی دامنه، انحنای جانبی دامنه و سنگ شناسی رابطه منطقی بهتری برای تهیه، نقشه قابلیت زمین لغزش دارند. در منطقه مورد مطالعه، نتایج روش شواهد وزنی که توسط مدل شبیهسازی شده است، با زمین لغزشهای چند سال اخیر مقایسه شد. بر این اساس، شش عامل به کار گرفته شده در مدل، در تعیین عوامل مؤثر نقش مهمی داشتهاند، و از طرفی، نتایج این شش عامل با زمین لغزشهای جدید منطقه انطباق مناسبی دارند. از آنجا که اطلاعاتی به کار گرفته شده در شبیه سازی نقشهای و تعیین عوامل در قابلیت زمین لغزش از نوع مکانی هستند، سیستم اطلاعات جغرافیایی و شواهد وزنی ابزار و روش خوبی برای ذخیره سازی، به روز رسانی، تحلیل فرآیندها، ترکیب و نمایش آنهاست.
خلاصه ماشینی:
"در گام بعدی با استفاده از روش شواهد وزنی روابط مکانی بین موقعیت زمین لغزشها (ناپایداری) و هر یک از عوامل مربوط مانند توپوگرافی، شیب، جهت دامنه، انحنا، لیتولوژی،بهره وری از زمین، فاصله از آبراههها و فاصله از آبراهه بر حسب شیب نیمرخ طولی در کلاسهای 5-0 و 10-5 درجه، فاصله از گسل تحلیل گردید.
برای تحلیل زمین -DEM -DTM=Digital Terrain Models -Raster -Buffering -Arc Map لغزشها که در اینجا با به کار گیری روش شواهد وزنی و سیستم اطلاعات جغرافیایی انجام می شود، فرض بر این است که، منطقه دچار زمین لغزش، اکنون نیز محیط مستعد برای لغزش محسوب می شوند( لان، 2004 :111).
مقدار احتمال متأخر برای عدم حضور الگوی پیش بینی کننده با جایگرینی مقادیر صورت و مخرج کسر عبارت است: 118765=47383-166148 یعنی 118766 سلول از سطح منطقه به تنهایی توسط الگوی شیب قابل بیش بینی نیست، به عبارت بهتر الگوهای دیگر نیاز خواهد بود که در مدل دخالت داده شوند.
4-نتایج 1-4-محاسبه شواهد وزنی برای تعیین قابلیت ناپایداری دامنه ای از نظر زمین لغزش در منطقه مورد تحقیق، پس از استخراج لایههای مختلف با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی، 11 الگوی نشانگر شیب، جهت دامنهای، انحنای طولی دامنه انحنای عرضی دامنه، انحنای پلان، لیتولوژی، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از آبراهههای با شیب طولی 5-0، 10- 5 درصد، بهره وری اراضی که احتمال شواهد مناسبی برای پیش بینی قابلیت ناپایداری باشند، انتخاب شدند."