چکیده:
جاهلیت و مدنیت از مباحث جدی و گسترده در سراسر نهج البلاغه است؛ زیرا زدودن جاهلیت و نمودهای آن از مناسبات انسانی و تحقق مدنیت و شاخص هایش در زندگی از راهبردهای امام علی×، به تبع پیامبر اکرم| است. مقاله حاضر به روش «توصیف تقابل شاخص ها» و براساس «حدیث جنود عقل و جهل» که الگویی گویا در تصویر جاهلیت و مدنیت است، در مقام بررسی و تحلیل شاخص های جاهلیت و مدنیت در نهج البلاغه، به پنج شاخص اصلی «بی ارزشی انسان و دگرگونی ارزش های انسانی، گرانقدری انسان و برپایی ارزش های انسانی»، «عصبیت و خشونت ورزی، ملایمت و رفق گرایی»، «حریم شکنی و تجاوزگری، حرمت بانی و حقوق مداری»، «خودکامگی، مردم سالاری» و «جنگ طلبی و خون ریزی، صلح گرایی و مسالمت جویی» توجه می کند.
امام علی× با شاخص های جاهلیت به شدت مبارزه کرده است و برای تحقق شاخص های مدنیت، سخت کوشیده است.
خلاصه ماشینی:
"(شریف رضی،1387:ح 55؛ابن أبی الحدید،1378:13/4) رفتار امام علی علیه السلام در رویارویی با خوارج نیز بر مبنای ملایمت و مدارا بود و حضرتدر مقابل جاهلیتپیشگی آنان،مدنیت حکومت خود را جلوهگر ساخت تا آنجا که خوارجدست به خون آلودند و حضرت به ناچار در برابر آنان ایستاد.
در این سخن چون مقام بیان دربارۀ اسلام و حلال و حرام آن است،امام علیه السلام حرمت وحقوق مسلمانان را مطرح کرد و حرمت آنان را از هر حرمتی بالاتر و حقوقشان را چنیناساسی اعلام فرمود،و گرنه در دیدگاه حضرت،حرمت و حقوق همۀ انسانها چنین است،همانطور که در سخنان و رفتار حضرت کاملا مشخص است،چنانکه بیحرمتی به زنیغیر مسلمان،فقط در حد به غارت بردن زیورآلات،در ماجرای حملۀ نیروهای غارتگرسفیان بن عوف غامدی به شهر انبار1امام را علیل ساخت(ابن هلال الثقفی،1407: 325)و حضرت مرگ را سزاوار خویش و هر مسلمانی دانست که این خبر را بشنود.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در این نامه جهتگیری صلحگرایانه و مسالمتجویانۀ خود رابه روشنی بیان کرد و اینکه اصلیترین امر برای وی صلح و آرامش است،و از سر ناچاریو به سبب اصرار نابکارانۀ دشمن،تن به جنگ داده است.
(شریف رضی،1387:ن 14،منقری،1403:204؛ابن أبی شیبه،1409:724/8) نتیجهگیری برای گذار از جاهلیت به مدنیت،براساس آموزهها و رفتار امام علی علیه السلام و آنچه درنهج البلاغه انعکاس یافته است،راهی جز ارزش یافتن انسان به تمام معنا و تلاشهمه جانبه برای برپایی ارزشهای انسانی و پاسداشت کرامت آدمی،و زدودن هرگونهعصبیت و خشونتورزی نیست،بدون پاسداشت حرمتها و تحقق حقوقمداری،نمیتوانانتظار جلوه یافتن مدنیت را داشت.
این مقاله نشان میدهد که از منظر قرآن و سنت نمیتوان ادیان دیگر را در عرضآیین مقدس اسلام قرار داد و همه آنها را به یک اندازه حق انگاشت؛هر چند ادیان دیگر،به خصوص مسیحیت و یهودیت،به دلیل آسمانی بودن،حقیقت بردارند؛چرا که با ظهوراسلام،دین ناب و کامل آسمانی«صراط مستقیم»به شریعت حضرت محمد صلی الله علیه و آلهمنحصر شده است."