خلاصه ماشینی:
"قاعده تعیین سرنوشت در منشورسازمان ملل مطرح شد اما کشورهای استعمارگر غربی نسبت به آن بیاعتنا بودند تااینکه قطعنامه 1514 سال 1960 مجمع عمومی به آن جنبه الزامآور داد و از همهکشورهای استعمارگر خواست تا فهرست وضعیت سرزمینهای مستعمره خود را بهسازمان ملل ارائه و زمینه را برای اجرای این حق از طریق رفراندوم و یا شیوههایمناسب دیگر فراهم سازند.
علیرغم اینکه حق تعیین سرنوشت،در دهها قطعنامه و بیانیهمورد تأکید قرار گرفته اما هیچ قاعده و اصلی در حقوق بینالملل وجود ندارد که بتوانبر اساس آن جداییطلبی را توجیه کرد تنها استثنا؛رای مشورتی دیوان لاهه در سال2010 در مورد کوزوو بود که یک بدعت خطرناک و در ضدیت با رویه سابق خود دادگاهو مغایر با منشور و دو میثاق و در ضدیت با قطعنامه 1514 و برخلاف بیانیههای وین وهلسینکی و خلاف رای دیوان عالی کانادا در مورد کبک تلقی میشود،صورت گرفت.
27 دیوان بینالمللی دادگستری در رای مشورتی نامیبیا در 1971،تصدیق کرد کهتوسعه متعاقب حقوق بینالملل در خصوص سرزمینهای غیر خودمختار اصل تعیینسرنوشت را در مورد همه آنها قابل اعمال ساخته است(28)در سال 1975،در قضیهصحرای غربی دیوان حق جمعیت صحرای غربی را برای تعیین وضعیت آتی سیاسیشان-که به وسیله بیان آزادانه خواست خود آنها مشخص شود-تصدیق کرد.
torpeR ecnerefnoC ymedacA ecaeP lanoitanretnI 92,noitaN detinU eht ni ytiruceS dna noitanimreted-fleS:smialC -FDP/gro.
www 12- ,strA,arahaS nretseW fo noitseuq eht dna wal lanoitanretnI ,TEJPI:retsilbuP nedieL,(sde)ordeP,etieL otniP;niraK no drsaB:NSSI 2-0280-02-989-879:NBSI.
www//:ptth,(segap 2 fo stsisnoc 20- ehT:waL lanoitanretnI rednU noitanimreteD-fleS,klaF drahciR nI."