چکیده:
ژئوپلیتیک انتقادی در قالب نقد رویکردهای سنتی و طرح مفاهیم زیستی، در نقش نقاد الگوی توسعه مخرب محیط زیست سر بر آورده است. در این میان، سود انگاری برخاسته از اندیشه مدرنیته و رویکرد سخت افزارانه، به همراه کوشش برای توسعه و تامین نیازهای جمعیت، زیست بوم های مختلف را دچار تخریب کرده و نتایج آن در قالب تشدید مخاطرات محیطی نمود یافته است. از این رو، ارزیابی پایداری محیط زیست در فرایند توسعه با چالش مواجه شده است. داده های مقاله حاضر، ناظر بر این واقعیتند که در ایران نیز اندیشه توسعه گرا عمدتا ماهیتی کم توجه به ارزیابی پایداری زیست محیطی داشته است. برآوردها نشان می دهند وسعت دریاچه ارومیه متاثر از عوامل طبیعی و انسانی، کاسته شده است. چنانچه روندهای موجود ادامه یابند، دریاچه خواهد خشکید که پیامدهای فاجعه باری به دنبال خواهد داشت. از این رو، برنامه ریزی در این بخش باید متوجه عوامل انسانی این فاجعه زیست محیطی در قالب تغییر الگوی کشت و تغییر الگوی زیست، به دلیل تغییر اقلیم باشد.
Through criticism of traditional approaches and by raising environmental concepts، the critical geopolitics has appeared as the critic of environmental destructive models of development. In this way، the concept of interest based on modernity and hard ware approach along with the attempt to meet the increasing needs of the population has led to destruction of the environment the result of which has appeared in the form of environmental crises. Therefore، the assessment of the durability of the environment has faced sever challenges. This paper’s data are showing that like other countries، inIranthe development oriented thoughts have not paid enough attention to durability of environment. The estimates are signifying that theUremiaLakearea has been decreased due to natural and human factors. And if this situation continues، theLakewill get dried and this will lead to disastrous consequences. Thus، the relevant plans should pay attention to the human factors and shift of the model of plantation as well as subsistence pattern.
خلاصه ماشینی:
نسبت ژئوپلیتیکی امنیت زیستمحیطی و توسعهپایدار؛مطالعه موردی دریاچه ارومیه تاریخ دریافت:1389/11/21 تاریخ پذیرش:1390/2/2 مراد کاویانیراد* کیده {IBژئوپلیتیک انتقادی در قالب نقد رویکردهای سنتی و طرح مفاهیم زیستی،در نقشنقاد الگوی توسعه مخرب محیط زیست سر برآورده است.
طی چند دهه گذشته،افزایش جمعیت،گسترش دامنه مداخلات بشردر طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی،گسترش رویکرد سودانگاری درقالب طرحهای توسعهای،بیپروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازههاو زیرساختها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی،ویرانی لایه ازن،پدیدهالنینو،طوفانهای سهمگین،بالا آمدن سطح آب دریاها،گسترش گازهای گلخانهای،خشکسالی،سیل،فرونشست زمین،کاهش آب شیرین،بیابانزایی،کاهش خاک مرغوب،آلودگی هوا،بارانهای اسیدی،جنگلزدایی و نابودی تنوع زیستی،نشانههایی از جهانی شدنپیامدهای فروسایی محیط زیست در سطوح فروملی،فراملی و جهانی بودهاند.
طی چند دهه گذشته،بر اثر نوسانات اقلیمی در مقیاس کروی و ذهنیت توسعهگرا،کمیتگرا،شهرگرا،ضعف مبانی مدیریت یکپارچه منابع و بیتوجهی به جستار پایداری محیط،&%05115RTMG051G% محیط زیست کشور به شدت دچار فروسایی شده است.
بر این اساس،متن حاضر با رهیافت ژئوپلیتیک انتقادی(ژئوپلیتیک زیستمحیطی)،براین فرض استوار است که تغییر اقلیم جهانی و رویکرد توسعهای کمتوجه به پایداری وارزیابی محیط زیست،بهویژه در بخش مدیریت منابع آب،زمینه پیدایش و گسترش بحرانزیستمحیطی دریاچه ارومیه را فراهم کرده است.
این رویکرد،با تمرکز بر کیفیتمناسبات انسانی با بیوفیزیک جهانی،آن را تصویرسازی و سیاسی میکند و مباحث پیرامونتعارض بر سر منابع و نقش محیط زیست در امنیت و تعارض،در چارچوب گفتمانی آن قرارمیگیرد (//:Ptth ude.
نمودار(2):تأثیر تهدیدات زیستمحیطی بر تشدید حساسیتهای جهانی (به تصویر صفحه مراجعه شود)امنیت زیستمحیطی،حمایت از منافع حیاتی فرد،جامعه و محیط در برابر تهدیداتپویشهای انسانی و طبیعی در محیط زیست است (gro.