خلاصه ماشینی:
"این نظرپردازیدر آغاز نشان میدهد که برای راوی سفر،فقط یک جابهجایی مکانی و صرفا لذتبردن از چیزهای تازه نبود،بلکه در این سفرقهرمان داستان به نگرش نوینی نسبت بهزندگی یافته است.
ماه کامل میشود داستان آدمهایروشنفکری است که هر یک با حرفهایشعارگونه سر خود را گرم میکنند و درعین زندگی کردن،به طور واقعی زندگینمیکنند.
حتی در زندگی دوست عزیز نیز که طیچند تصویر نیمه تمام به خواننده معرفیمیشود چیز روشنی که تأکیدش بر عملو کسب تجربه را واقعی کند و از حالتشعاری درآورد نمیبینیم و در زندگیاشبا او آشنا نمیشویم،بلکه با توصیفهایراوی به شناخت از او میرسیم.
در این شرایط استکه سفر و ضرورت انتخاب و تصمیمگیرینیروی محرکۀ زندگی قهرمان داستانمیشود تا او به شناخت خود برسد.
نویسندهبا گنجاندن سفر مسئلۀ ماجرا و اتفاق را نیزبه صورت کمرنگ به درون داستان میکشدولی باز هم آنچه در بین دو نفر رخ میدهدفقط از طریق بیان قهرمان داستان استکه به خواننده منتقل میشود:«فهمیدماین خود میل است که برایم تازه است..."