چکیده:
در هر اجتماع علمی سازمان هایی وجود دارند که برای تقویت آن اجتماع علمی نقش های متعددی را ایفا می کنند. سازمان هایی که دست آوردهای علمی را منتشر می کنند، مراکز تحقیقاتی و انجمن های علمی از جمله این سازمان ها هستند. بررسی نقش هر یک از این ها در ساختار نظام و اجتماع علمی بخشی از حوزه کاری جامعه شناسی علم است. انجمن های علمی در این میان نقش مهمی دارند. در سال 1378 وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با ابلاغ آئین نامه ای، تشکیل انجمن های علمی دانشجویی را اعلام کرد. در مدت بسیار کوتاهی، تعداد زیادی از این انجمن ها در دانشگاه ها ایجاد شد و دانشجویان زیادی به فعالیت در آن ها پرداختند. اهداف زیادی از تاسیس این انجمن ها مد نظر بوده است، لیکن در این مقاله از موضع جامعه شناسی علم به بازتعریف کارکردهای محتمل برای این انجمن های پرداخته می شود. در ضمن، به کمک مطالعه ای تجربی در سه دانشگاه تهران، مازندران و گیلان، میزان تحقق برخی کارکردهای متصور برای آن ها ارزیابی خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"در این میان انجمنهای علمی نقش مهمی دارند و دربارۀ آنها نیز بسیار پژوهش شده است(ابراهیمی،1372؛امیر شیبانی،1373 و 1378؛حبیبی،1379؛عبد اللهی،1381؛کزازی،1383).
در این نوع تعریف،علم نهادی است که در آن:ارتقا یافتن بر نظام کسب شهرت متکی است،انسجام این نهاد از طریق فرایند«شناخته شدن توسط دیگران»1و دروازهبانهایی2که برفعالیتها نظارت میکنند تأمین میشود،اشاعه ایدهها در آن مبتنی بر شبکههاست،گسترش آنمبتنی بر مد است،مقاومت کردن در برابر ایدۀ جدید جزئی از آن است،پیشرفت در آن از طریقانقلاب صورت میگیرد،و درنهایت این که دانش علمی محصول تأملات عینی افراد در خلاءنیست،بلکه از آرایش ویژه مجموعه افرادی که در یک اجتماع زندگی میکنند ناشی میشود(بچر و ترولر،2001:101).
3. تقویت جامعهپذیری علمی از طریق فراهم آوردن فرصتهای تمرین کردن نقشهایدانشمندان نظیر نوشتن،سخنرانی کردن،طرح ایده کردن،ارتباط برقرار کردن،و تلاشکردن برای جلب حمایت بقیه اهل علم از ایدههای مطرح شده و تبدیل شدن منازعه درمیدان علم-مطابق قواعد این میدان-به منش دانشجویان(به همان معنایی که بوردیواز«منش»مد نظر دارد).
به علاوه،این انجمنها میتوانندجایگاهی برای اتصال به اساتید(کسب سرمایه فرهنگی)،برقراری ارتباط با دیگران(کسبانرژی عاطفی)،انجام دادن فعالیتهای علمی گروهی(احساس کردن اجتماعی علمی)،ترکیبو تلفیق نسلهای مختلف دانشجویان در فعالیت علمی(ارتباط با گذشته و نفوذ به آینده)،طرحشدن مباحث نوآورانه(به دلیل وجود نداشتن لختیهای نظام دانشگاهی در اینگونه انجمنها)،شکلگیری شبکههای افقی و عمودی در شبکه کلی دانش و علم(نظریه کالینز)،و تمرین کردنتعامل در وضعیتهایی شبیه به وضعیتهای کنش علمی واقعی باشند.
خواه عضویت در انجمنهای علمی دانشجویی سبب تقویت خصایصینظیر انرژی مثبت عاطفی نسبت به علم در فرد شده باشد یا آن که دارندگان این خصیصه درانجمنها گرد آمده و با آنها همکاری کنند،از ایفای کارکرد مثبت توسط این انجمنها حکایتمیکند."