چکیده:
مباحث شهروندی در جهان معاصر از جذابیت عام برخوردار است و توجه بسیاری از عالمان اجتماعی و سیاسی را در رشته های مختلف به خود جلب کرده است. گرایش به شهروندی و به کارگیری آن در درک و تحلیل بسیاری از مسایل اجتماعی و شهری صرفا به تلاش های علمی و ارزشمند صاحب نظران و پژوهشگران مربوط نمی شود، بلکه به شایستگی خود مفهوم جهت کارآمدی در مدیریت و برنامه ریزی در امور مختلف هم باز می گردد. به گونه ای که امروزه بسیاری از موضوع ها و مسایلی نظیر فقر، نابرابری، جنسیت و حتی محیط زیست از منظر شهروندی تحلیل می شوند، نوشتار حاضر هم در اصل بر مبنای سودمندی ایده و مفهوم شهروندی در مدیریت شهری تدوین شده است. این مقاله تلاش دارد ضمن مرور تاریخی بر مفهوم شهروندی، با استناد به یافته های پژوهشی وضعیت شهروندی در شهر تهران را بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد شهروندی برای نسبت قابل توجهی از افراد معنادار و قابل درک نبوده و آگاهی نسبت به حقوق، عمل به وظایف و برخورداری از احساس شهروندی با عوامل بازدارنده ای در جامعه مواجه است. بدیهی است شهروندی با رفع موانع و ایجاد زمینه های عینی و ذهنی آن در بخش های مختلف به منصه ظهور خواهد رسید. مدیریت شهری می تواند با تدوین و اجرای برنامه های شهروندمدار گام های موثری در حل مسایل و مشکلات شهری بردارد.
خلاصه ماشینی:
"با مرور تاریخی بر مفهوم شهروندی و کاربردهای متفاوت آن توسط صاحبنظران،روشنفکران،رهبران و افراد عادی سه گونه برداشت از شهروندی را میتوان از هم تفکیک کرد:1)شهروندی به صورت یک واژه توصیفی،تجربی و عینی در بردارنده حقوق و تکالیفواگذار شده به افراد شایسته در دولت خاص مثل دولت-شهرهای یونان یا دولتهای ملی دردوره جدید؛2)شهروندی در قالب یک قضاوت اخلاقی مشتمل بر مجموعه اخلاق و فضایلفردی به عنوان یک شهروند خوب واقعی؛3)شهروندی به صورت یک واژه تحلیلیدربرگیرنده حمایت دولت از اعضای خود و ایجاد فرصتهای مشارکت سیاسی برای آنان(جانویتز،1980:48).
به این ترتیب،قانون اساسی حقوق شهروندی را در قالب حقوق ملت در خود جای داده استکه میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:حقوق بدون قید و شرط که حق همه شناخته شدهو 16 اصل در در برمیگیرد؛قوانینی که در متن مقید و محدود شده که قید آن را به حکم قانونتعیین کردهاند و شامل 7 اصل میشود؛قوانینی که ناظر به حقوق مشروط شهروندان است با اینشرایط:عدم ایراد اخلال به مبانی اسلام،عدم نقض استقلال،آزادی،وحدت ملی،موازین اسلامیو عدم مخالفت با اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران است(همان:334).
ارزیابی ابعاد مختلف وظایف شهروندی نیزنشان میدهد آگاهی از اخبار و مسایل کشور در بالاترین میزان و مشارکت در امور و مسایلمختلف جامعه در کمترین سطح قرار داشته است.
در تدوین این برنامهها چند نکتهحایز اهمیت است:1)وجود میزانی از اتفاق نظر بر سر ارزشهای بنیادی شهروندی؛2)آموزشحقوق،مسئولیتها و احساس شهروندی در سطوح مختلف و بر اساس نیازهای افراد،گروهها واقشار متعدد در جامعه؛3)ایجاد فرصتهای مشارکت در سطوح مختلف سیاستگذاری،برنامهریزی و اجرا؛4)اتخاذ سیاستها و برنامهریزیها در راستای توانمندسازی جامعه و اجرایبرنامههای لازم برای تواناسازی افراد؛5)حرکت سیاستها و راهبردها به سمت ارتقای مفاهیم"شهروند خوب"،"شهروند فعال"و مشارکتجو."