چکیده:
مردم کوفه در طول خلافت امیرالمومنین علی(ع) نقش مهمی در تاریخ خلافت اسلامی ایفا نمودند. مسئله اساسی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است شناخت دلایل حمایت اهل کوفه از امام(ع) در برهه هایی از خلافت وی و بررسی عوامل تداوم نیافتن آن توسط گروه هایی از مردم این شهر است. سوالات پژوهش عبارتند از: 1- تداوم نیافتن حمایت از امام(ع)، ریشه در چه عواملی داشت؟ 2- آیا عدالت امام با مناسبات اجتماعی – اقتصادی موجود، هماهنگی داشت؟ 3- نقش رهبران شیعه و متقابلا اشراف کوفه در روابط اهل کوفه با امام چه بود؟ مدعای اساسی مقاله در این نکته است که تداوم نظام اجتماعی جاهلی قبایل، تکیه بر رهبری اشراف، بی توجهی به ولایت و رهبری امام و نبود انسجام لازم در شهر کوفه، در نهایت موجب شد تا تلاش های امیرالمومنین و یارانش در کوفه با مشکلات متعددی مواجه شود و این روند، منتهی به شهادت امام شود.
خلاصه ماشینی:
"اولین سؤال و نقطۀ آغازین نظریۀ سیاسی او،این بود که چطور چنین اتفاقی روی داد؟سپس بر همین مبنا،اساسیترین سؤالهای کتاب جمهوری،اینگونه مطرح شد: عدالت چیست؟جامعۀ سعادتبخش کدام است؟در ابتداییترین وضع،کدام نظم سیاسی است که بهترین شهروند خود را،نظیر آتن که سقراط را بلعید،اعدام نمیکند؟در عالیترین حالت،کدام نظم اجتماعی حقیقتا موطن مردمان خوب است؟ افلاطون در مقام آسیبشناسی جامعۀ یونانی،بیعدالتی را عامل بحران مییابد.
عدالت انسانی و بشری در اندیشۀ امام(ع)،بازتابی از عدل و نظم الهی حاکم بر کائنات و طبیعت است و به عبارتی در اینجا عدالت،ریشۀ وحیانی دارد و مبانی و منابع ان،ایمانی و مبتنی بر شریعت است،درحالیکه بنیان عدالت افلاطونی را باید در «جهان موهوم مثل»جست و در واقع مثال عدالت،مانند سایر مثل،حاول حقیقت به اصطلا دربسته و غیرقابل گفتوگویی است که تنها گروه کوچکی از«فرزانگان»آن را میشناسند و یا کشف میکنند و عامۀ مردم را حقی برای تصرف در آن معنا نیست.
برخی مانند ولاستوس گفتهاند:«عدالت افلاطونی به جای اینکه در ارتباط انسان با دیگر انسانها مطرح شود،مسئلهای فردی است و افلاطون در تعریف عدالت،از این فراتر نمیرود» (Vlastos,1971:71) از سوی دیگر و در حقیقت در نحلۀ افلاطونی،عدالت در اصل ویژگی نفس فردی است که در جامعه انعکاس مییابد و بدینترتیب،ذاتا وجه فردی بر جنبۀ اجتماعی آن تقدم دارد.
9. در اندیشۀ امام علی(ع)و افلاطون،گرچه عدالت به عنوان«تمام فضیلت»یا «فضیلت تام و نهایی»و«حسن در مجموع»در نظر گرته شده است،ولی نکتۀ حائز اهمیت،آنکه در منظر امام(ع)در این باب به مانند افلاطون به امیال و خواهشهای نفسانی،نظیر شهوت و غضب،به دیدۀ تحقیر و«قوای همواره مخل»نگریسته نمیشود، بلکه در نظریۀ عدالت اخلاقی علوی،تحصیل سعادت و رستگاری از طریق ملکات فاضله و افعال ارادی خیر،دنبال میشود و بدیهی است چنانچه عوارض نفسانی بر این هدف بسیج شوند،خود نیز خیرند."