چکیده:
تولیدات دینی رسانه های جمعی برای کودکان طی سال های اخیر رشد چشمگیری پیدا کرده است. بیان داستان های پیامبران بزرگ و وقایعی از تاریخ اسلام در قالب های هنری جذاب و بهره گیری از ادبیات نمایشی در مناسبت های مذهبی، نویدبخش موفقیت هایی در این حوزه مغفول مانده تولیدی است. اما آنچه امروزه باید درباره سیاست گذاری های دینی کشور پرسید، این است که چرا دست اندرکاران تعلیم و تربیت دینی کودکان، چه در حوزه رسانه های سنتی (مانند خانواده، مساجد، هیئت ها و از این دست) و چه در حوزه رسانه های جدید (مانند کتاب های درسی، مطبوعات و رادیو و تلویزیون)، از سیاست ها و برنامه های یکپارچه و هماهنگی تبعیت نمی کنند که بر دیدگاه نظری ثابت شده ای در ارتباطات دینی بنیان گذارده شده باشد. این پرسش در واقع، برخاسته از همان تقابل قدیمی مخاطب محوری و رسانه محوری در ارتباطات و شناخت گرایی با سایر رویکردها در روان شناسی است. نتایج پژوهش میدانی اجرا شده توسط نگارنده در کنار دستاوردهای روان شناختی مکتب شناخت گرا در ارتباطات انسانی و دیدگاه های مخاطب محور فرهنگی، به ویژه نظریه دریافت در ارتباطات جمعی، می تواند برخی گره های مشکلات موجود در پیام سازی های دینی را بگشاید. این مقاله با تاکید بر مکاتب نظری فوق تلاش می کند که ضمن نگاه به وضعیت موجود رسانه های دینی در فرهنگ کودکان و نوجوانان ایرانی، دیدگاه مطلوب را در برنامه سازی دینی برای کودکان معرفی و بر اساس آن، وظایف اساسی رسانه های جمعی را در این زمینه مطرح کند.
خلاصه ماشینی:
"اما آنچه امروزه باید دربارۀ سیاستگذاریهای دینی کشور پرسید،این است کهچرا دستاندرکاران تعلیم و تربیت دینی کودکان،چه در حوزۀ رسانههای سنتی(مانند خانواده،مساجد،هیئتها و از این دست)و چه در حوزۀ رسانههای جدید(مانند کتابهای درسی،مطبوعات و رادیو و تلویزیون)،از سیاستها و برنامههای یکپارچه و هماهنگی تبعیت نمیکنندکه بر دیدگاه نظری ثابتشدهای در ارتباطات دینی بنیان گذارده شده باشد.
نخستین نکتهای که در انتخاب داستانها و بیان آنها برای کودکان بایدمد نظر قرار گیرد،این است که این داستان چه تأثیری در روحیات لطیف و شاد آنان و نیزتکوین تصورات دیگرشان از مفاهیم دینی خواهد داشت؟درست است که قرآن،احادیثو کتابهای تاریخی مملو از داستانهای واقعی و در عین حال جذاب و آموزنده است،اماهر واقعیتی را نمیتوان بازگو کرد.
باید از خود بپرسیم که داستان ذبح حضرت اسماعیل(ع)توسط پدرش حضر ابراهیم(ع)در تصور کودک از مهر و عطوفت پیامبران خدا چهتأثیری خواهد داشت؟بیان داستان غرق شدن همۀ موجودات عالم در آب و فقط نجاتکسانی که بر کشتی نوح(ع)سوار بودند یا عذابهای اقوامی مانند عاد و ثمود،در محبتو علاقۀ فطری کودک به خدا چه لطمهای وارد میکند؟ در یکی از پژوهشهایی که دربارۀ میزان موفقیت آموزش دینی در مدارس انجام شده بود(گلدمن،1965)،کودکی با شنیدن داستان اقدام حضرت ابراهیم(ع)در ذبح فرزندش چنینواکنش نشان داده بود که«هم خدا و هم ابراهیم هر دو موجودات واقعا وحشتناکی هستند ومن خوشحالم که به جای اسماعیل نیستم»همچنین در مواجهه با داستانهای عذاب الهی،از جمله ماجرای غرق شدن دنیا در آب،پاسخهای دریافت شده نشاندهندۀ تأثیرات منفی&%00309AFTG003G% به ویژه در تصویر ذهنی کودکان از خدای خود بود(خادمی،1370)،چرا که کودکان هموارهسعی دارند واژههای دینی را بر حسب تجربیات خود معنی کنند و این امر گاهی چنانتأثیرات منفی به همراه دارد که ممکن است این اثرات تا سالیان متمادی باقی بماند."