چکیده:
تحول در روابط اجتماعی همواره می تواند برتری مردان بر زنان را به چالش بگیرد. با پدیدار شدن «گرایش به بحرانی»، مردان به یک ایدئولوژی جدید نیاز خواهند داشت که همچنان مشروعیت پدرسالاری را حفظ کند. این ایدئولوژی یک «مردانگی ایدئال» عرضه می کند که الگوی «بهنجار» مردبودگی را دوباره تثبیت می کند. ریوین کانل این «الگو» را مردانگی هژمونیک نامیده و معتقد است به دلیل پایان ناپذیر بودن فشار عوامل مشروعیت زدا، مردانگی هژمونیک همواره در حال تحول خواهد بود.این پژوهش با استفاده از نظریه کانل و روش کیفی (سنخ ایدئال سازی وبری) در ابتدا از فیلم های سال های اولیه انقلاب و ارزش های انقلابی که در آن سال ها تبلیغ می شد، یک «سنخ ایدئال مردانگی سنتی» برساخته و سپس ارزش های مردانه ای را که در پرفروش ترین فیلم های سینمایی سال های ١٣57 تا ١٣٨8 مورد تایید و تشویق بوده اند با آن سنخ ایدئال مقایسه کرده است. از مقایسه 32 سنخ ایدئال به دست آمده، چهار دوره متمایز مشخص شده و سنخ ایدئال هر دوره برساخته شد. نتایج حاصل از مقایسه آنها با هم نشان دهنده صادق بودن نظریه کانل در مورد تغییرپذیری مردانگی هژمونیک همگام با تحولات اجتماعی است.
خلاصه ماشینی:
"Gergen & Davis &%01210AFTG012G% در تحقیقات جامعهشناختی ایران غایب بوده و حتی تحقیقاتی که به مردان توجه کردهاند نیزاغلب به ذکر آمار و ارقام در مورد حضور یا عدم حضور مردان مشغول بودهاند؛از همین رو،دراین پژوهش از یکی از بهترین روشهای کیفی(روش برساختن سنخ ایدئال وبر)و مهمتریننظریۀ ارائه شده در مورد مردانگی(نظریه ریوین کانل)استفاده شده و الگوهای غالب مردانگیمردان بازیگر فیلمهایی که بعد از انقلاب مورد بیشترین استقبال از سوی مردم قرار گرفتند،بررسی شده است.
Connell & Messerchmidt تنها بتوان در قهرمانان کتابها،فیلمها،سریالها،مسابقات ورزشی و غیره دید اما بازهم مردان جامعه این نوع مردانگی را به عنوان راه کسب و حفظ قدرت و منافع حاصلاز آن قبول کرده و آن را الگوی خود قرار میدهند(دونالدسن،1993:646)؛در نتیجهگرچه مردان کمی میتوانند مردانگی همفری بوگارت یا سیلوستر استالونه را داشته باشنداما بیشتر مردان جامعه،مردانگی آنها را ستوده و با تلاش در راه کسب و اجرای آن نوعمردانگی به حفظ هژمونی آن کمک میکنند(کانل،1987:185).
از این رو به نظر میرسد بررسیهای«تبارشناسانه»تأثیرات قدرتهای داخلی و خهارجی درایران میتواند به درک پویایی پدیدههای اجتماعی(از جمله پویایی مردانگی)و کشف عللآن کمک شایانی کند؛در این بین مقاومتی که پارهای از عناصر مردانگی در مقابل جنگ وپایان آن،بازسازی و اصلاحات نشان دادهاند جالب توجه بوده و میتواند در تحقیقات آیندهبرای شناخت هرچه بیشتر هویت اجتماعی مردم ایران نیز مورد استفاده قرار گیرد؛ضمن آنکهبه نظر میرسد نتایج همین پژوهش نیز برای اثبات ضرورت توجه به تأثیر مردانگیها وتحولات آنها در هر مطالعهای که قرار است در مورد مسائل جنسیتی-حتی مسائل مربوط بهزنان صورت پذیرد-کافی باشد."