چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سیستم معانی ذهنی مصرف کنندگان موسیقی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان این پژوهش را 21 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه شیراز تشکیل می دهند. محققان از رویکرد کیفی نظریه زمینه ای و تکنیک جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق بهره جسته اند. داده ها به کمک نرم افزار کیفی Nvivo مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل داده های پژوهش و مدل پارادایمی ساخته شده نشان می دهد شرایط زمینه ای برای مشارکت کنندگان شامل «بافت فضایی» خوابگاه با زیرمجموعه تناسب زمانی ـ مکانی، اقتضای سنی و هویت جمعی است که در این میان «مدگرایی» و روند «بازار جهانی موسیقی» به عنوان شرایط مداخله گر تاثیرگذار هستند. مشارکت کنندگان با قرار گرفتن در شرایط فوق، راهبرد های «جایگزینی و گسترش موسیقی» و افزایش «ضریب غیبت ذهنی» را اتخاذ می کنند و درنتیجه به کارگیری این راهبردها، پیامد «انگاره سازی» برای مشارکت کنندگان مطرح می شود. انگاره سازی متضمن این مطلب است که مشارکت کنندگان به نوعی تصویر سازی ذهنی در برابر موسیقی می پردازند که در دو سوی یک طیف از هم ذات پنداری تا فرافکنی در نوسان است.
خلاصه ماشینی:
"دستیابی به موارد گفته شده از طریق تلاش برای پاسخگویی به پرسشهایذیل ممکن است: @معانی ذهنی افراد مورد مطالعه پیرامون موسیقی چیست؟ @چه شرایطی سبب شکلگیری معانی ذهنی برداشت شده از موسیقی در ذهن افراد موردمطالعه میشود؟ @افراد مورد مطالعه،چه راهبردهایی را بر مبنای معانی ذهنی شکل گرفته اتخاذ میکنند؟ @کنشهای شکل گرفته پیرامون معانی ذهنی چه پیامدی برای افراد مورد مطالعه دارد؟ دبیات تحقیق تحقیقات داخلی با رویکرد جامعهشناختی از حجم اندکی برخوردار است که در ادامه بهمهمترین آنها اشاره میشود: در پژوهشی که توسط صمیم و قاسمی در دانشگاه اصفهان به روش پیمایشی و با نمونه 410نفری به انجام رسیده است،به بررسی رابطۀ گرایش به مصرف گونههای موسیقی مردمپسندایرانی و غربی به میزان پرخاشگری در میان دانشجویان پرداخته شده است.
با افزایش مصرف موسیقی توسط مشارکتکنندگان به دلیل شرایط گفته شده،آنها بهجایگزینی موسیقی به جای دیگر تفریحات دست میزنند که این امر به دلایل گوناگون همچونورود به محیط جدید و ناآشنایی با امکانات تفریحی این محیط و آسانی دسترسی به موسیقیبه عنوان سرگرمی و نیاز احساسی-عاطفی صورت میپذیرد؛از سوی دیگر،میزان مصرفموسیقی به شکلی افزایش مییابد و جایگزین دیگر تفریحات میشود که سبب تغییر جایگاهآن در ذهن فرد میشود و نوع رابطۀ فرد با موسیقی اهمیت بیشتری در ذهن وی پیدا میکند؛به عبارتی،موسیقی بخش عمدهای از فضای ذهنی مشارکتکننده را به خود اختصاص میدهد.
«افزایش ضریب غیبت ذهنی»که به عنوان راهبردی در مقابل قرارگیری در شرایط فوق وافزایش میزان مصرف موسیقی توسط مشارکتکنندگان در پیش گرفته میشود،به این امر اشارهدارد که هرچه فرد در مواجهه با موسیقی توجه انتخابی را به کار میگیرد،شامل ضریب کمتریاز غیبت ذهنی میشود و هرچه موسیقی در پسزمینه قرار گیرد(همزمان با فعالیتهای دیگر)و به تبع آن توجه کمتری معطوف آن شود،ضریب غیبت ذهنی در آن مورد افزایش مییابد کهمیتوان از آن به عنوان غیبت ذهن[هوشیار]یاد کرد."