چکیده:
بررسی و نقد چهار کتاب »اسباب النزول« واحدی، »لباب النقول« سیوطی، »اسباب النزول القرآنی« غازی عنایة و »اسباب النزول«، سیدّ محمد باقر حجّتی است.
تتبع کامل، نگارش اسباب نزول به صورت مستقل و دوری از تعصبات مذهبی از امتیازات و بی توجهی به شماری از اسباب نزول، بیان برخی نظریات شخصی به عنوان سبب نزول، نداشتن سند و عدم ذکر منبع، آوردن روایات متناقض برای یک آیه، بی توجهی به نقد روایات اسباب نزول و ذکر پارهای از نقلهای ضعیف و غیر قابل قبول از مهمترین کاستیهای اسباب النزول واحدی است. پرهیز از در آمیختن وقایع تاریخی با اسباب النزول اجتناب از نقل روایات تفسیری و نقد و بررسی روایات از امتیازات و حذف تعدادی از اسباب نزول، در آمیختن روایات اسباب نزول با دیدگاههای تفسیری، غفلت از جمع میان روایات، بی توجهی به ملاکهای شناخت اسباب نزول و تعصّب مذهبی از نقاط ضعف »لباب النقول« سیوطی است. عدم تعریف »اسباب نزول«، اغراق گوییها و حجیّت سخن صحابه و تابعین درباره سبب نزول آیات از جمله کاستیهای »اسباب النزول القرآنی« غازی عنایة است. فراهم کردن مطالب متنوع، شرح گویای اسباب نزول، پاورقیها و فهرست منابع، بهرهگیری از منابع اولیه و نقد و بررسی اسباب نزول از مزایا و فقدان تحلیل و بررسی برخی نظریات نادرست، بی توجهی به برخی مباحث اصلی، طرح نظریات اهل سنت به صورت گسترده و زیاده گویی از نقایص کتاب »اسباب النزول« دکتر حجّتی است.
خلاصه ماشینی:
برای نمونه قصه هجوم ابرهه به مکه و داستان عزیمت حضرت موسی(ع) با هفتاد نفر برای شنیدن سخنان خداوند را که واحدی به عنوان اسباب نزول سوره فیل و آیه 75 بقره ذکر کرده، سیوطی یاد نمی کند و دلیل او این است که باید سبب نزول، همزمان با نزول قرآن اتفاق افتاده باشد14.
روایات ناسازگار با شخصیت پیامبر: سیوطی، عصمت و اخلاق و سیره پیامبر(ص) را ملاک شناخت سبب نزول نمی داند و به همین دلیل به نقل روایاتی دست زده است که با عصمت و مصونیت پیامبر (ص) از لغزش درمقام دریافت و ابلاغ وحی، تنافی دارد؛ مثل نمونه های زیر: * سیوطی، قصه غرانیق را شأن نزول آیه 52 سوره حج می داند18، بدون توجه به این که جاری شدن سخن شیطان: (تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی) بر زبان پیامبر، آن هم به هنگام ابلاغ پیام آسمانی و تلاوت قرآن، با اصل عصمت، که از ضروریات دین است و همه مسلمانان بدان اعتقاد دارند، تضاد دارد و پذیرش چنین روایتی، زمینه تردید را نسبت به وحی بودن آنچه که توسط پیامبر ابلاغ شده است، فراهم می سازد.
مؤلف در صفحه 14 پس از تقسیم آیات به دو دسته (آیاتی که سبب نزول خاص دارند و آیاتی که سبب نزول ندارند) می نویسد: (این تقسیم، منافات با سخن امام علی (ع) ندارد که فرمود: (والله ما نزلت آیة الاو انا اعلم فیم نزلت…) و نیز با گفتار ابن مسعود که گفت: (والله ما نزلت آیه الا و انا اعلم فیم نزلت و فیمن نزلت و این نزلت)، ناسازگاری ندارد، زیرا آنان این سخن را بدان جهت گفته اند که مردم برای فرا گرفتن علوم قرآنی به ایشان روی آورند و سخن آنان درمقام مبالغه و بزرگ نمایی بوده است و نمی توان نتیجه گرفت که همه آیات، سبب نزولی خاص داشته اند، چنانکه نمی توان گفت صحابه به تمام اسباب نزول واقعی علم داشته ا ند.