چکیده:
بیتردید سهم بسزا و نقش عظیم نحوی بزرگ دیار مصر، جمال الدین بن هشام انصاری(ف
741 ه.ق)که عدهای وی را نحویترین دانشمند روزگار خود به شمار آوردهاند، در
تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم غیر قابل انکار است.او که خالق اثر
نحوی بیبدیلی به نام مغنی اللبیب است، نحوی مبتکر و صاحب نظری است که در فهم،
بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی، از شیوهها و اسلوبهای بدیع و
منحصر به فرد خود استعانت میگیرد و بدون شک از نحویان برجسته و مبرزی است که با
احاطه کامل بر گنجینه نحوی دانشمندان بزرگ پیش از خود، تحولی شگرفت در شیوههای
فهم، ارائه و تعلیم مطالب نحوی ایجاد نموده است و اندکی تأمل و تعمق در آثار او
میتواند صدق این مطلب را جلوهگر و مبرهن سازد.وی که نسبت به هیچ یک از مکاتب نحوی
تعصبینداشته، با اشراف کامل بر کتب نحوی دانشمندان پیشین و نیز با تسلط و تکیه بر
عصاره اندیشههای نحوی و تجربیات آنان، به بررسی دقیق و نقادانه و موشکافانه آنها
پرداخته و مزیتها و نواقص هر یک را نیز برشمرده و با این کار طرحی نو در عرصه
پژوهش، ارائه، تطبیق، بیان و تعلیم مسائل نحوی در انداخته است که مقاله حاضر، سعی
در نمایاندن اینروشها و شیوههای نحوی دارد.
خلاصه ماشینی:
"این علم را ابو علی فارسی و شاگرد مبرش بو الفتح عثمان بن جنی به ذروه کمال و اوج پیشرفت رساندند و شاید مبالغه نکرده باشیم اگر بگوییم پس از قرن چهارم هجری قمری هیچ نحوی دیگری، به میراث صناعت نحو مطلب قابل توجهی نیفزود و بیشتر نحویان این دوره، مقلدان نحویان بزرگ پیش از خود بودند و هر چه پس از آن قرن در زمینه نحو نوشته شد فی الواقع به نوعی شرح و تفصیل و تعلیق یا اختصار و تهذیب همان آثار پیشینیان به حساب میآمد و فقط گاهی نحویانی چون ابن هشام، صاحب مغنی اللبیب، پیدا میشدند که با آرای ممتاز و یگانه و روش و منهج نحویشان، همه نظرها را به خود جلب مینمودند و علم نحو را تحت تأثیر آرای و روشهای بدیع شان قرار میدادند.
2استشهاد به نثر در کتب ابن هشام بوضوح به چشم میخورد و او در این مقوله از بعضی امثال و اقوال مشهور بهره برده است، هرچند میزان و در صد استفاده او از این شواهد منثور در قیاس با شواهد قرآنی و حدیثی و شعری ق-و صححه فؤاد علی منصور، بیروت:دار الکتب العلمیة."