چکیده:
کتاب گرچه بیانگر اندیشه و احساس نویسنده آن است، اما نشان دهنده فرهنگ زمانه خود نیز هست، کتاب مهمترین دستاورد تمدن بشر و به مثابه«پل معاشرت»با فرهنگها و تمدنهای دیگر میباشد.از همین رو در گذشته انهدام تمدنها با آتشزدن کتابخانهها آغاز میگردیده است. فرهنگ و تمدن تاجیک در طول بیش از هزار سال شاهد حاکمیت سلسلههای صفاری، طاهری و سامانی و نیز غوریان و کررتها بوده است.اگر چه در طول چند قرن«اجنبیان ترک و مغولنژاد»حاکمیت سیاسی تاجیکان را در اختیار داشتند اما تاجیکها توانستند که«در این بنرد تا برابر روزگار»آداب و سنن فرهنگی خود را زنده نگاه داشته و تداوم بخشند، تا جایی که در دربار سلسلههای تیمور گورگان، عبد الله خان شیبانی و عبد الله خان ازبک علما و شعرای تاجیک فراوان دیده میشدند و زبان فارسی، زبان رایج دربار این پادشاهان بود.درست به همانگونه که دربار خلافت عباسی تحت تأثیر آشکار زبان فارسی و فرهنگ ایرانی قرار داشت. از گذشتههای دور، «ترجمه»و مترجمین عامل اصلی انتقال و تبادل فرهنگی بودهاند که در کنار آن باید از«شارحان»و«کاتبان»نیز نام برد که در حقیقت انتقال دهندگان میراث فرهنگی گذشته از راه کتاب بودهاند از شارحان نامدار ایرانی میتوان از ابو نصر فارابی و ابو علی سینا نام برد. فرهنگ همچون پدیدهای اجتماعی، یک«کلیت تاریخی»است که دو جنبه شاخص دارد:اول، توسعه و استمرار آن در طول زمان است که با حفظ سنن آن صورت میپذیرد و دوم رابطه و نسبت تجزیه ناپذیر مثلث«تفکر»، «زبان»و«خط»میباشد که مشخصه«فرهنگهای رمزی و دینی»است. اقتباس الفبای عربی توسط ایرانیان و اقوام دیگر صرفا به منظور نگارش نبود بلکه پذیرفتن ایمان و تفکری بود که تنها در قالب رسم الخط عربی و زبان متأثر از آن (فارسی)و در حوزههای فلسفه، هنر، ادبیات...امکان ظهور و بروز داشت.به همین دلیل است که اصطلاح تمدن کلاسیک«عرب و عجم»با«تمدن اسلام»مترادف است. بدنبال مبارزه مستمر و ویرانگرانهای که دولت شوروی به نام«انقلاب مدنی»[انقلاب فرهنگی]دین زدایی از جامعه روسیه در دهههای 20 و 30 میلادی انجام داد، بسیاری از کتابهای فارسی و عربی طعمه حریق گردیدو مسلمانان با سواد زیادی گرفتار و تبعید شدند.هدف از این مبارزه قطع ارتباط فرهنگی ملتهای آسیای میانه(از جمله تاجیکها)با میراث علمی و ادبی گذشتگان و نیز با همسایگان هم زبان و همنژاد خود(ایرانیان و افغانها)بود.در عوض زبان و فرهنگ روسی که حامل ایدئولوژی و فرهنگ ضد دینی مارکسیستی بود با زور و فشار و تبلیغات جایگزین آن گردید. شرایط اصلی بقا و استمرار فرهنگ ملی آنست که:ارکان معنوی فرهنگ سنتی را محفوظ داشته، معیارهای کهن فرهنگی را تغییر نداده و اجزایی از عناصر فرهنگ بیگانه اقتباس شود که در فرهنگ ملی مستجیل گردد.
خلاصه ماشینی:
"مگر کار خشتریزی که از قالب دیگران استفاده میکند، فقط تقلید و تکرار عمل آنهاست؟غایت تعجب و تعرض است که برخی از مورخان و فرهنگشناسان کنونی، گویا که به قیاس نفس پرداخته باشند، در زمینه این قدر ضعف استدلالی، کلا نتیجهگیری میکنند که آثار فلسفی بزرگان تمدن تاجیک و فارس، از جمله فارابی و ابن سینا، اصولا نظریات بکر نداشتهاند!برای رد این عقیده باطله یک حکمحکمت آمیز بو علی را اقتباس کردن با مورد است که در دانشنامه علائی ثبت شده: «هر چند آفتاب سبب پزانیدن میوه است، همان آنجا قوت طبیعی باید که با وی یار بود!»فرهنگ همچون پدیده اجتماعی تمامیت تاریخی را داراست که دو جنبش [جنبهاش]جالب بود.
همزمان با این اقدام بربری[وحشیانه]دیگر یک جنایت سنگین صادر شد: همه«عربیستها»(در زندان و اردوگاههای استالینی مسلمان باسواد را همین طور نام داده بودند)مورد تضیق و تعبید قرار داده شدند، در انجام«انقلاب مدنی»ی استالینی باشد، وقتی در نتیجه از«گذشته ننگین»خلاص شدن مردم تمام خلق و ملتهای آسیای میانه 99 در 100 بیسواد خوانده شدند، به«کودکان خوشبخت تاجیک، (البته با درخواست خودشان!)به طریق مطنطن، کتاب الفبای نو تقدیم گردید!با این عمل خودسرانه و خودنمایانه از جهت سیاسی کوتاه بینانه و از جهت فرهنگی فسادآور استالین و مقربانش که همگان از تاریخ تمدن شرق تصورات به غایت سطحی داشتند، با یک تیر دو نشان را زدند:اولا، ما را با یکبارگی از میراث علمی و ادبی گذشتگانمان جدا ساختند و ثانیا میان ما و همسایگان همنژاد و هم کیش و همزبان شد چینی[دیوار چینی]بر پا کرده ما را از سعادت دیدار یکدیگر محروم نمودند."