چکیده:
معرفی انواع گوناگون خطوطی که در الفهرست آمده نشان میدهد که خود و دانش در نزد ایرانیان پیش از اسلام اهمیت بسیار داشته است.اما خرد و دانش در آن زمان به دانش رواییگرایش داشته تا به روش مکتوب.این بدان معنا نیست که فرهنگ ایران باستان به کل با کتابت بیگانه بوده است و مؤید آن کتابها و رسالات فراوانی است که لااقل امروزه اسامی آنها به ما رسیده است.عدم رواج سنت کتابت به دلایلی بوده از جمله:محدودیت استفاده از نوشتار و ممنوعیت آن برای توده مردم، مشکل خط پهلوی و عدم امکان تسلط بر آن، وگرایش به سنت شفاهی به عنوان یکی از ویژگیهای فرهنگی، سپس نویسنده به عوارض منفی سنت شفاهی در ایران باستان اشاره میکند که عبارتند از عدم وجود ردهبندی در علوم و از بین رفتن بخشی از داستانها، اشعار، تاریخ و اساطیر گذشته.در پایان مقاله فهرستی از آثار ایرانی پیش از اسلام آمده است.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر این خط به اعتبار مشکلات نوشتاری و نیز خواندن آن دارای اشکال مضاعف است و چنانچه به فرض محال اگر هم بر آموختن خط پهلوی توصیه میشد باز احتمالا توده مردم اشتیاقی در استفاده از آن نشان نمیدادند و شاید جایگزینی سریع خط عربی به جای آن پس از ظهور اسلام در ایران یکی از دلایل همین امر به شمار آید.
مهمترین و بزرگترین کتب و آثار مربوط به ایران پیش از اسلام به جز کتیبهها و متون مانوی مانند:بندهش، گزیدههای زادسپرم، نامههای منوچهر، دینکرد و غیره، حدودا در سده سوم و چهارم هجری به کتابت در آمدهاند که این خود نشان میدهد که سنت کتابت پس از ظهور اسلام در ایران رایج میگردد، و این در حالی است که با بررسی این آثار در مییابیم که هر یک از آنها جامع علوم گوناگون هستند، به طور مثال، بندهش یکجا، به اسطوره، جغرافیا، تاریخ، آخرتشناسی، آفرینش، نجوم و غیره اشاره دارد.
در این جا ذکر این نکته ضرورت تام داشته و تأکید بسیاری را طلب میکند که، اگر چه در ایران باستان سنت شفاهی بر سنت کتابت غلبه دارد، اما همان طور که آمد این به هیچ وجه به آن معنی نیست که ایران پیش از اسلام با علم، دانش و خرد بیگانه بوده است، ایرانیان، هم پیش از اسلام و هم پس از اسلام، پیوسته در ادب، شعر، تاریخنگاری، مطالعات زبانی، فلسفه، هنر، و شاخههای گوناگون علوم در تاریخ فرهنگ و تمدن جهانی نقطه عطف بوده و هستند."