چکیده:
:کتابخانه خاستگاه اصلی اطلاعات نیست، بلکه، همانند ناشر و عوامل چاپ، در
حکم کانالی ارتباطی برای انتقال اطلاعات است.اگر به جای دارا بودن اطلاعات با
دسترسی به اطلاعات سرو کار داشته باشیم ظرافت کار صد چندان میشود.در این حالت چه
فرق میکند که استفادهکننده، اطلاع مورد نیاز خود را از کجا کسب میکند.شیوههای
فهرستنویسی و ردهبندی در کتابخانه، در واقع ایجاد یک زبان مشترک، کلید رمز استفاده
از کتابخانه، از محتویاتش و دستیابی به فراسوی حصارهای آن است. کار بازیابی، به علت
پیچیده بودن طبیعت بسیاری از کارهای تجسس در کتابخانه، با دشواری زیادی روبروست.حجم
کتابخانه، گستردگی فهرست برگهها، بودجه، فضا، زمان و آزاد انتخاب از مشکلات تهیه
منابع برای این کانال ارتباطی است.نویسنده میکوشد که کتابخانه به عنوان یک منبع و
کانال ارتباطی در کدام یک از الگوهای ارتباطات قرار میگیرد.نخست به بررسی الگوی
شانون میپردازد و سپس کتابخانه، را در سایر الگوها، از جمله الگوی پیش نهاده
تارگوفسکی و بومن، شرام، اسمیث، سیبیاک، فرثورن و مونیرز بررسی میکند و ویژگی هر
یک را بیان میکند.در آخر، به بررسی کتابخانه عنوان یک رسانه جمعی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"برای استفاده کننده مهم نیست که نمایه کتابخانه در خود محل درست شده است یا جای دیگر، اس و اساس این فهرست محلی است لذا تصور میشود که اصل و منشأ آن هم محلی باشد.
اگر همین شخص دست نیاز به طرف کتابدار مرجع دراز کند و از او بپرسد که یک گالن آب چه مقدار وزن دارد و کتابدار مرجع همبارجوع به یک کتاب مرجع جواب این سؤال او را بدهد، استفادهکننده، منبع اصلی اطلاع را کدام یک تصور میکند؟اگر به جای دارا بودن اطلاعات، با دسترسی به اطلاعات سرو کار renehciM semaJ.
مثلا اگر نیاز استفادهکننده با مراجعه به یک پایگاه اطلاعاتی مرتفع میشود که مجهز به متن کامل است و خود به خود جواب سؤال را پیدا میکند، منبع این اطلاع از نظر استفادهکننده چیست؟منبع واقعی اطلاعات حتی واضحتر از وقتی است که کتابدار به یک اثر چاپی رجوع میکند.
این مکانیسم خیل پیچیده نیست؛ استفادهکننده ممکن است انتظار داشته باشد که کتابخانه فلان عنوانها یا اطلاعات را داشته باشد اما ابزار واسطهای به نام فهرست، این موضوع را باید تأئید کند تا احتمال او به یقین تبدیل شود.
کسی که برای استفاده از کتابخانه تجربه کافی دارد، وقتی کتابخانه را به عنوان کانال ارتباط انتخاب میکند، احتمالا از مراجعی استفاده میکند که روشنتر(به تصویر صفحه مراجعه شود)تعریف شدهاند و کاربرد آنها بیشتر است.
باز هم چنین حالتی کمتر در کتابخانه ابراز میشود اما سرخوردگی استفادهکننده ممکن است تا اندازهای معلول این باشد که مفری برای سؤالها یا نظرهای خود نداشته باشد."