چکیده:
تألیف،پدید آوردن هر آن چیزی است که سرچشمه و محرکش عقل و استدلال و اندیشه،یا تخیل و احساس و عاطفه است.این امر به دو مراقبت نیاز دارد:1)بازکردن راه برای شکفتن استعدادها؛2)هدایت کردن استعدادها.سیاست تألیف زمانی به سرانجام میرسد که اندیشه و طرحی هماهنگ در نهادها و مؤسسات علمی،فرهنگی،هنری و انتشاراتی به اجرا گذاشته شود.برای تدوین سیاستها دولت باید خود رأسا اقدام کند یا راه را باز بگذارد که آراء و اندیشهها طرح و سیاستها به شکل آزادانه پیشنهاد شود.در این میان توجه به نظام پژوهشی، اطلاعرسانی،اقتصاد کتاب،ترویج کتابخوانی و...از اهم اموری است که باید به آن پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"این پندار که هرگاه از سیاست یا سیاستهای بخصوصی صحبت میشود فورا موضوع دولتی کردن به میان میآید،این تصور که تدوین و اجرای سیاستها فقط و فقط وظیفهء دولتهاست و لاغیر،این گمان که سخن گفتن از سیاستها به معنای چشم پوشیدن از مسؤولیتهای جامعه است، و انگاشتهای دیگر از این دست،همگی ناشی از نشناختن درست سیاستها و چگونگی تدوین مراحل آنها،و شاید نیز واهمهای است که عدهای-احتمالا عدهء زیادی-از هرگونه رابطهء مستقیم با دولتها دارند.
اگر در بحث پیرامون سیاستهای علمی- فرهنگی یا هر یک از اجزاء و ارکان این سیاستها تقابل میان نظر و خواست جامعه و دولت پیش از،و بیش از جنبههای دیگر در نظر آید،قاعدتا نباید چندان غیرطبیعی جلوه کند.
بنابراین در این خصوص نیز یا باید رأسا قدم پیش بگذارد و از طریق واحدهای سیاستگذار و علمی- فرهنگی به این کار دست بزند،یا راه را باز کند که آرا و اندیشهها طرح و سیاستها به شکل آزادانه و به نحوی که در بسترهای طبیعی جامعه تکوین مییابد به دولت پیشنهاد شود.
به همین دلیل است که نقش دولتها و تدوین و انتشار بعضی منابع مرجع از محدودهء سرمایهگذاری مادی و معنوی در زمینهای محدود فراتر میرود،و چون برای پدید آمدن اینگونه آثار؛هماهنگی طیف گستردهای از سیاستها لازم است،در واقع به نوعی اقدام با ابعاد ملی تبدیل میشود و بر اندیشه،فعالیت و آفرینش گروه وسیعی از مؤلفان تأثیر مستقیم میگذارد."