چکیده:
گرچه رابطه دانش کلام و اصول پرسابقه است و متکلمان از تأثیرگذاران بر دانش اصولاند، ولی تاکنون تحقیق قابلتوجهی در شناسایی مسائل کلامی تأثیرگذار بر دانش اصول صورت نگرفته است. در
نوشته حاضر تلاش شده مسائل کلامی تأثیرگذار بر دانش اصول شناسایی و آنگاه نمونههایی از مسائل اصولی تأثیر پذیرفته از دیدگاههای کلامی به صورت مستند نشان داده شود. پیمودن این مسیر با
دشواریهای بسیاری روبهرو است که یکی از آنها فقدان الگویی برخاسته از تأملات هزاران دانشور و آزموده در مسیر تحقیق و تدوین است.
هدف نگارنده آن است که سیمایی هرچند اجمالی از این مبحث مهم ارائه دهد تا پس از تحقیق و تتبع بیشتر و استفاده از راهنماییهای صاحبنظران زمینه تحقیق دقیقتر، عمیقتر و گستردهتر فراهم آید.
خلاصه ماشینی:
"2 آری برخی از دانشوران علم اصول مقتضای حکم عقل در هنگام شک در الزام ـ چه شبهه وجوبیه چه شبهه تحریمیه ـ را احتیاط دانستهاند و دلیلی هم که آنان در این زمینه آوردهاند، مبتنی بر پذیرش حسن و قبح عقلی است؛ لیکن این گروه به حکم دیگر عقل نیز استناد کردهاند و آن، لزوم اطاعت از مولا به ملاک شکر منعم و امثال آن است (ر.
پرسش این مبحث آن است که اگر شارع کلامش را که در بردارنده حکمی است، به شرطی مشروط، یا به وصفی موصوف یا به غایتی مغیا ساخت، آیا تقیید به شرط، وصف، غایت و امثال آن دلالت میکند که حتما حکم در ورای شرط، وصف و غایت وجود ندارد و به اصطلاح مفهوم دارد یا تقیید، چنین دلالتی ندارد و نسبت به وجود و عدم آن حکم ساکت است؟ گروهی از دانشوران علم اصول دلالت مفهوم ـ دست کم در برخی از آنها ـ را پذیرفتهاند.
یکی از دانشوران اصولی در این باره میگوید: قبح تأخیر بیان از وقت حاجت به یکی از دو ملاک است، بدون اینکه ملاک دیگری داشته باشد: اول موجب میشود که مکلف در زحمت و مشقت قرار گیرد، در حالیکه هیچ مصلحتی در آن نیست؛ مثل اینکه خطاب عام به حسب ظاهر در بردارنده حکم الزامی باشد، ولی برخی از افراد آن به حسب واقع ملاک ترخیص دارد.
در هر صورت گروه بسیاری از دانشوران علم اصول یکی از شرایط حجیت و اعتبار «خبر واحد» را عدم مخالفت آن با عصمت دانسته و بر این اساس حکم به عدم حجیت روایت مخالف با عصمت دادهاند؛ چراکه عصمت امری قطعی است و دلیل اعتبار «خبر واحد»، مواردی را که قطع برخلاف آن وجود دارد ـ نظیر عصمت ـ در بر نمیگیرد."