چکیده:
شیعه، به طورکلی حقانیت و مشروعیت حکومتها را براساس اعتقادش به اصل امامت نفی میکند. اما فقدان مشروعیت حاکمان در اندیشة شیعه، لزوما به مبارزه و شورش فعال علیه حاکمان نینجامیدهاست. سؤال مقاله، این است که نحوة تعامل و مواجهة عملی روحانیان با حکومت در بازة زمانی 1340-1357، به چه صورتی بودهاست؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، از روش تاریخی تفسیری بهرهگیری شده و تلاش گردیده از طریق مطالعة اسناد و مدارک موجود، نحوة برهمکنش روحانیان با حکومت در دورة مزبور به شیوة استقرائی استخراج شود. براساس بررسیهای انجام شده، روحانیان و علما در دورة مورد بحث، چهار رویکرد مختلف در مواجهه با حکومت دنبال میکردهاند: 1. حمایت مصلحتاندیشانه؛ 2. مبارزة منفی؛ 3. مبارزة غیرانقلابی؛ 4. مبارزة انقلابی. نتیجه اینکه، اگرچه مواضع و رویکرد روحانیان و علما در مواجهه با حکومت متفاوت بوده است، اما همة آنها نحوة تعامل خود را با حکومت، براساس برداشت خود از شرایط و از منظر دینی تفسیر میکردهاند.
خلاصه ماشینی:
"» (متولی، 1383، ص45) این روحانیان، علاوه بر اینکه خود را فاقد قدرت و توان مبارزة مستقیم علیه حکومت میدیدند، همچنین به جهت ترس و نگرانی از غلبة گفتمانهای فکری رقیب - که غالبا دارای ماهیت ضددینی نظیر مارکسیسم و ملیگرائی بودند - هرگونه مبارزه را که نتیجة آن بسترسازی برای فعالیت و قدرت یافتن گروههای مزبور میشد، به شدت رد میکردند و برایناساس، مبارزة مستقیم علیه رژیم و تضعیف حکومت را به معنای تقویت گروههای مزبور ارزیابی میکردند.
مخالفت غیرانقلابی گروهی دیگر از روحانیان در فرایند انقلاب ایران، با اینکه رژیم سلطنتی را فاقد مشروعیت میدانستند و در مقام عمل نیز جسورانه دولت و حکومت را مورد اعتراض قرار میدادند، عملا قائل به مبارزة انقلابی علیه رژیم نبودند، بلکه با رویکردی نظارتی، برنامهها و اقدامات رژیم را بهدقت رصد میکردند و چنانچه موردی خلاف شریعت و قانون میدیدند، قویا تذکر میدادند.
» (گلپایگانی ب، 1385، ص609) این روحانیان، یکی از دلایل خود را برای دست نزدن به مبارزة انقلابی علیه رژیم، فراهم نبودن زمینه و شرایط مساعد اجتماعی و سیاسی عنوان میکردند و معتقد بودند اگر از حمایت و پشتیبانی یارانی وفادار برخوردار بودند، حتما علیه رژیم قیام میکردند.
مبارزة انقلابی گروهی دیگر از روحانیان - که بهتدریج با نزدیک شدن به پایان حکومت محمدرضاشاه بر شمارشان افزوده میشد - اساسا نه تنها در مقام نظر سلطنت محمدرضاشاه را فاقد مشروعیت میدانستند، بلکه در مقام عمل نیز جهت سرنگونی و تشکیل حکومت اسلامی، اقدام میکردند."