چکیده:
مطالعه نظامهای اقتصادی نشان میدهد که شناخت درست آنها بر شناخت دقیق مبانی فکری
و فلسفی شکلدهنده آنها متوقف است، و مهمترین موضوع تأثیرگذار بر اهداف، اصول و
چارچوبهای نظامهای اقتصادی، نگرش مکاتب گوناگون به بحث دین و قلمرو آن است.
نظریهپردازان سوسیالیسم با اعتقاد به فلسفه ماتریالیسم، خدا و دین را انکار
کردهاند؛ در نتیجه، در طراحی نظام اقتصادی، جایگاهی برای آموزههای الاهی قائل
نیستند. نظریهپردازان اقتصاد سرمایهداری با اعتقاد به فلسفه دئیسم، نقش خداوند
را در خالقیت او منحصر کرده، آموزههای پیامبران را به حوزه اخلاق و معنویت مربوط
دانستند؛ در نتیجه، آنان نیز در طراحی نظام سرمایهداری، نقشی برای دین و تعالیم
الاهی قائل نشدند.
اندیشهوران مسلمان در مواجهه با پرسش رابطه دین و اقتصاد، به چهار گروه تقسیم
میشوند: گروه نخست، آموزههای دینی را در آشنایی انسانها با خدا و آخرت منحصر
دانسته، پرداختن خدا و پیامبر به آموزههای دنیایی را کاری لغو و دور از شأن
میدانند. گروه دوم، هدف اصلی دین را تبیین سعادت آخرتی انسان دانسته، معتقدند:
دنیا به آن اندازه که به کار سعادت آخرتی مربوط میشود، مورد توجه دین است. این دو
گروه، در طراحی نظامهای اجتماعی، از جمله اقتصاد، عقل و دانش بشری را کافی، و خود
را از آموزههای انبیا بینیاز میدانند. گروه سوم، هدف دین را سعادت دنیا و آخرت
انسانها برشمرده، و به تبع آن، تعالیم پیامبران را شامل دنیا و آخرت هر دو
میدانند و معتقدند: در طراحی نظام اقتصادی، باید اهداف، اصول و چارچوبهای اساسی
را با توجه به آموزههای دینی تعریف کرد، و سرانجام، گروه چهارم، دین را متکفل
پاسخگویی هر حرکت اجتماعی و اقتصادی دانسته، در هر طرح و برنامهای دنبال آیه و
حدیث میگردند. در این مقاله، با نقد و بررسی دیدگاههای اندیشهوران مسلمان، رابطه
منطقی دین با نظامهای اجتماعی بهویژه اقتصاد را تبیین کرده، نشان میدهیم که
دیدگاه سوم، دیدگاهی حق و قابل قبول است.
fo noitingoc reporp a gnivah taht swohs smetsys cimonoce fo yduts ehT rieht tuoba egdelwonk etarucca na gnivah no dneped smetsys eseht eht si tI .smetsys eseht gnipahs snoitadnuof lacihposolihp-lutcelletni tsom eht si hcihw epocs s'ti dna noigiler ot senirtcod tnereffid fo sehcoarppa.metsys cimonoce yna fo skrowemarf dna ،selpicnirp ،slaog eht no eussi gnicneulfni
deined evah snaiciteroeht tsilaicos ،yhposolihp citsilairetam ni gniveileB ni yalp ot elor on sah sgnihcaet enivid eht ylgnidroccA .doG dna noigiler ni gniveileb ،ymonoce tsilatipac fo stsiroehT .metsys cimonoce na gningised eht gnieb ni tsuj doG fo elor eht denifnoc evah msieht fo yhposolihp eht .smlaer lautirips dna lacihte eht ot sgnihcaet citehporp ebircsa yehT.rotaerc enivid dna noigiler rof moor on si ereht noinipo rieht ni osla yltneuqesnoC.metsys tsilatipac eht gningised ni sgnihcaet
scimonoce dna noigiler neewteb noitaler fo noitseuq ot drager htiW:seirogetac ruof ni dezirogetac eb dluoc sralohcs milsuM
ot ylno sgnihcaet suoigiler denifnoc sah sralohcs eseht fo yrogetac tsrif ehT rof gid arfni si ti eviecrep yehT .efilretfa eht dna doG fo noitingocer namuh eht ot gnidroccA .sgnihcaet yldlrow eht sserdda ot )hubp(tehporP dna doG eht fo ytirepsorp eht nialpxe ot si noigiler fo evitcejbo niam eht puorg dnoces siht ot detaler seussi eht sserdda yam noigiler taht eveileb yehT .dlrow txen htoB .dlrow txen eht ni gnieb llew namuh eht snrecnoc ti tnetxe eht ot ylno tub dlrow laicos yna gnipoleved rof tneiciffus eb ot nosaer namuh eveicnoc spuorg wot eseht fo.sgnihcaet citihporp ot deen on ،suht ،si erehT .scimonoce gnidulcni metsys
ytinamauh edivorp ot si noigiler fo laog eht taht mialcorp puorg driht ehT evah yeht ybereht ،dlrow txen ni dna dlrow siht ni htob gnieb llew eht htiw.sgnihcaet citehporp ni sdlrow htob eht detaroprocni
،sevitcejbo yramirp eht metsys cimonoce na gningised elihw noinipo rieht nI.sgnihcaet suoigiler fo thgil eht ni denifed eb dluohs skrowemarf dna ،selpicnirp
teg ot dettimmoc eb dluohs noigiler taht sesserts puorg htruof eht ،yllaniF ro sesrev cinaruQ rof kool yehT .seitivitca cimonoce-oicos lla ni delvovni.margorp ro nalp yna ni )htidah(snoitadart
eht setadicule rohtua eht ،srekniht milsuM fo stniopweiv eht gniweiveR scimonoce ylralucitrap smetsys laicos eht dna noigiler neewteb noitaler lacigol .weiv elbatpecca dna thgir eht si weiv driht eht taht seugra dna
خلاصه ماشینی:
نظریهپردازان اقتصاد سرمایهداری با اعتقاد به فلسفه دئیسم (خداشناسی طبیعی) نقش خداوند را در خالقیت او منحصر کرده یا از اساس، منکر وحی و دین شدند و یا آموزههای پیامبران را به حوزه اخلاق و معنویت مربوط دانستند که به بعد آخرتی انسان ناظر میشود؛ در نتیجه، آنان نیز در طراحی نظام سرمایهداری، عقل و دانش بشری را کافی دانسته، برای دین و تعالیم الاهی نقشی قائل نشدند.
به بیان دیگر، آیا دین فقط عبادت و رضای خدا و سعادت آن دنیا است یا جوابگوی مسائل و نیازهای زندگی نیز هست و در این صورت تا چه حد حلکننده و دستوردهنده امور دنیایی فردی و اجتماعی ما باید باشد؟(14) بعد در مقام تبیین روش تحقیق و بیان این نکته که نمیخواهد مانند برخی روشنفکران، از دور دستی بر آتش داشته باشد، بلکه میخواهد این پرسش را از متن دین پاسخ گوید، اظهار میدارد: جا دارد ببینیم که منشأ طبیعی و انسانی طرز تفکر «دین برای جامعه» یا «دین برای دنیای بهتر» چیست و بعد با مراجعه به خود قرآن و مخصوصا به آیات بعثت و رسالت انبیا که ارتباط مستقیم با مسأله دارد، عمل پیامبران و مأموریت الاهی آنان را بررسی نماییم که آیا ادیان الاهی صرفا برای تأمین و ترمیم و تعالی امور دنیایی انسانها بوده است.
(17) کلا بل تحبون العاجلة وتذرون الآخرة(18) (19) و سرانجام ثمره این نظریه علمی را چنین بیان میکند: به این ترتیب، چنانچه آخرت و خدا را برنامه اصلی بعثت انبیا بدانیم و امر و اصلاح دنیا، هدف و وظیفه ادیان الاهی نباشد، دیگر ایراد و نقصی برای ادیان نخواهد بود که گفته شود در اصول و احکام دین همه مسائل و مشکلات زندگی و دستورالعملهای جامع و کامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز جوامع وجود ندارد.