خلاصه ماشینی:
"علی سهامی {Sای هشتمین امام من،ای هشتمین امام#ای چشمهای شرقی تو بارگاه عام#ای آفتاب و ماه به پیشت زمیننشین#ای بارگاه روشن تو آسمان خرام#لطفی بکن که شاعر شوریدهات شوم#یا سالک«رضای»تو بی«حال»و بی«مقام»#لطفی که آهوانه نشینم به سایهات#لطفی چنانکه سایهی سیمرغ و زال سام#وقتی که راه کوفی محراب خون شده است#آن کاروان چگونه برد صبح را به شام#در ایستادهام که به وصفت بیاورم#ای مطلع فرزدق و دعبل،ابو تمام#امشب غزل سرودم و رو کردهام به تو#شعرم بهانه است غرض،عرض یک سلامS} دارند،تشویق میکند.
علی سهامی {Sای هشتمین امام من،ای هشتمین امام#ای چشمهای شرقی تو بارگاه عام#ای آفتاب و ماه به پیشت زمیننشین#ای بارگاه روشن تو آسمان خرام#لطفی بکن که شاعر شوریدهات شوم#یا سالک«رضای»تو بی«حال»و بی«مقام»#لطفی که آهوانه نشینم به سایهات#لطفی چنانکه سایهی سیمرغ و زال سام#وقتی که راه کوفی محراب خون شده است#آن کاروان چگونه برد صبح را به شام#در ایستادهام که به وصفت بیاورم#ای مطلع فرزدق و دعبل،ابو تمام#امشب غزل سرودم و رو کردهام به تو#شعرم بهانه است غرض،عرض یک سلامS}"