چکیده:
نظریه قرائت های مختلف از اسلام در دو اصطلاح مختلف متقابل به کار می رود. یک نظریه طرفدار تکثر قرائت ها به صورت موجبه جزئیه در آموزه های غیر مسلم نظری، آن هم بعد از استحصال مبانی خاص است. نظریه دوم مدعی تکثر قرائت ها در همه آموزه های دینی اعم از مسلم و غیر مسلم، بدون توجه به مبانی خاص آن است. در این مقاله بعد از تبیین پیشینه، موضوع و بحث دلالت الفاظ، به سه دلیل (عقل، قرآن و سنت) ناطق بودن شریعت اثبات می شود. در بحث تفسیر دین با تقسیم آموزه های دینی به سه قسم «نص»، «ظاهر»، و «مبهم» آموزه های قسم اول بی نیاز از تفسیر و قرائت، قسم دوم مقتضای حکم عقل و عقلا توصیف می شود، اما آموزه های قسم سوم متوقف بر تحصیل شرایط و مبانی خاصی است که تفسیر و قرائت بدون لحاظ آنها ناصواب خواهد بود. مقاله با تفکیک قرائت های معتبر (محصول مبانی خاص) از نامعتبر (بدون گذر از مبانی خاص) می کوشد نشان دهد که قرائت معتبر نیز تنها حجت و مقبول به شمار می آید و به معنای صدق و مطابقت آن با واقع نیست
خلاصه ماشینی:
"به این معنی که تمام شریعت صامت نیست، بلکه بخشی از آن ناطق و گویاست و میتواند بخش صامت خود را تفسیر کند که رهآورد آن دستیابی به لب بعضی از آموزههای دینی است، اما بخش دیگر که غبار تشابه و ابهام از آن رفع نشده است، باز هر قرائت و تفسیری را برنمیتابد، بلکه تفسیر آن محتاج شرایط و تحصیل مبانی ویژهای است که عالم دین بعد از گذر از آن، میتواند به «حجت شرعی» دست یابد، نه قطع و ادعای جزم.
باری عدم دسترسی به پیامبر(ص) و امامان(ع) در تفسیر دین، بستر ظهور قرائتهای مخالف حتی از سوی عالمان صلاحیتدار و اهل خبره شده است که نمیتوان آثار سوء آن را نادیده انگاشت، اما نکته بسیار مهم این است که در دوره خلأ امام معصوم چون در مواردی دستها از «قطع» کوتاه است، از باب ضرورت، تعطیلناپذیری، پویایی و بالندگی شریعت خاتم، خود معصومان جواز سیر در جاده ظن معتبر را به خبرگان شریعت اعطا کردهاند که از آن به «اجتهاد» در فقه و غیرفقه تعبیر میشود، اما باز در اینجا سخن از اعتبار قرائتهای خاص است نه همه قرائتها که شرایط آن پیشتر گذشت.
عدم کلیت: وجود تفاسیر و قرائتهای مختلف عالمان اسلامی امری مسلم و انکارناپذیر است، لکن باید به این نکته توجه داشت که آیا تکثر و اختلاف قرائتها به صورت کلی و در برابر همه آموزههای دینی اعم از ضروری، قطعی و متشابه اتفاق افتاده است؟ یا این که دایره آن مضیق و محدود به بعضی از آموزههاست؟ پاسخ آن برکسی که حتی از دور با آراء عالمان اسلامی آشنا باشد، روشن است."