خلاصه ماشینی:
"با واوکاوی این تعریف؛برای فراهمسازی بستر فرهنگی جهانی شدن و یکپارچگی،به برپایی کانونهای یادگیری و آموزش دانشگاهی،احساس نیاز میشود که کلید آن در دست رهبران آموزشی است تا با الگوی مدیریت مشارکتی؛یعنی کار با مردم و برای مردم و پیوند دوسویه دانشگاه و صنعت،با آموزشهای بسنده و روزآمد،به مانند فرایندی ارجمند،میان مرزهای سنتی و فرهنگهای گوناگون سامانه آموزشی،پیوند نزدیکتری برقرار سازد(کرمیپور،1382).
به هر روی،جهانی شدن در رویه فرهنگی،دارای پیامدهای مهمی است که هر جامعه و فرهنگی برای نگهداری و بر کشیدن خود در میان دیگر فرهنگها،باید آنها را بشناسد تا بتواند از جهانی شدن؛به عنوان یک فرصت بهره گیرد.
اهم چالشهای پیش روی آموزشوپرورش در سده 21 چنین است: -تنشهای همگانی و فردی؛یعنی نگهداشت هویت انسانی و فردی و فرهنگی خود در برابر فرهنگ جهانی و جهانشمولی -تنش میان جوامع جهانی و محلی؛یعنی مردم باید بدون از دست دادن جایگاه خویش،در کنار نگهداری از نقش خود در زندگی ملی و جامعه محلی،رفته رفته به شهروندان جامعه جهانی بازگردند.
در همین راستا،کوچ کردن به کشورهای گوناگون زیاد شده و این پدیده هر چند باعث شناخت بیشتر دیگر فرهنگها و آشنایی بیشتر آنها میشود،ولی، چالشی را به عنوان آموزش،مدارس و کلاسهای چندفرهنگی پدید میآورد که خود میتواند دشواریهای چندی برای آموزشوپرورش درست کند.
فناوریهای جهانی شدن،همزمان با گسترش حوزه سواد، اندازه و گونههای آزمودنیها را نیز افزایش دادهاند که در دسترش پژوهشگران قرار دارند،در مجموع،جهانی شدن در بحث روانشناسی،موجب:1)بایستگی بیشتر برای کنار گذاشتن بررسیهای علمی محدود شده،2) برخی از جنبههای فرایند آموزشی را دگرگون کرده،3) اندازه دانستنیهای آزمودنی و شیوههای برخورد با شواهد از سوی پژوهشگران را،افزایش داده است (شولت،1382،صص 247-245)."