خلاصه ماشینی:
"خطاهای اصلی عبارت است از: -این فرضیه که،آزادسازی تجاری جهانشمول و فراگیر به رشد اقتصادی و تنوعسازی صادرات و تولید در تمام کشورهای در حال توسعه،صرفنظر از تفاوتهای آنها در سطح توسعه،پایه صنعتی و ویژگیهای ساختاری و دیگر ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی آنها،میانجامد؛ -این پیش قضاوت که،هیچ نیازی به مداخله دولت در جریان تجارت و در فرایند صنعتی شدن کشورهای در حال توسعه در هیچیک از مراحل توسعه آنها وجود ندارد،یا اینکه در صورت نیاز میزان آن محدود است؛ -این فرضیه که،آزادسازی تجاری جهانشمول و فراگیر به سود تمام کش ورهای در حال توسعه،بدون توجه به سطح توسعه آنها است؛ -سوءتعبیر استدلال مربوط به صنایع نوپا و سیاست جایگزینی واردات،اینکه فردریک لیست مخالف تجارت بین المللی و توسعه صادرات بود؛و اینکه رائولپربیش نظریه جایگزینی واردات خود را بعنوان یک سیاست صنعتی دایمی عرضه کرد؛ -این افسانه که،کشورهای توسعهیافته بدون دخالت دولت صنعتی شدند؛ -این باور که،طراحی و اجرای مقررات گات- سازمان تجارت جهانی به صنعتی شدن کشورهای در حال توسعه میانجامد؛ -این ایده که،استفاده از سیاست آزادسازی تجاری جهانشمول و فراگیر در کشورهای در حال توسعه لزوما به نفع آنهاست.
به طور کلی،طبق توصیههایی که در سالهای اخیر به کشورهای در حال توسعه شده است،آزادسازی تجاری عبارت است از کاهش مداخله دولت در تجارت خارجی و اتکای بیشتر به نیروهای بازار در تخصیص منابع سرمایهگذاری و دیگر منابع،بر این اساس، مؤلفههای عمومی«آزادسازی تجاری»عبارتاند از: -حذف سهمیههای وارداتی،مجوزهای وارداتی و دیگر محدودیتهای کمی؛یا استفاده از تعرفهها به جای آنها از همان آغاز؛ -سپس،کاهش میزان و دامنۀ نرخهای تعرفه؛ -کاهش ارزش پول ملی،به منظور جبران آثار حذف حمایت یا اصلاح ارزش بیش از اندازه ارز؛ -حذف مالیاتها و یارانههای صادراتی8 چنین استدلال میشود که اقدامات مربوط به آزادسازی را باید با سرعت و با قاطعیت انجام داد تا موجب ایجاد اعتماد و اطمینان شود."