خلاصه ماشینی:
"ازاینرو،دولتها ضمن تأکید بر استقلال خود،هر چه بیشتر به سوی همکاری و وابستگی متقابل کشیده میشوند که همین به محدود شدن صلاحیتهای برخاسته از حاکمیت میانجامد و از جمله بر اعمال صلاحیت مطلق بر شهروندان که در گذشته موضوعی یکسره داخلی شمرده میشد،اثر میگذارد و از اینجا دو مفهوم استقلال و دموکراسی به یکدیگر پیوند میخوردند؛زیرا بیاعتنایی به حقوق شهروندان،از جمله حق آنان در زمینۀ تعیین سرنوشت خود،موجب تضعیف حاکمیت ملی در ابعاد داخلی و خارجی میشود و بهانهای برای مداخلۀ نهادهای بین المللی و دیگر دولتها و حتا افراد در امور داخلی کشورها فراهم میآورد.
در این صورت مداخلۀ بشردوستانه ویژگی اخلاقی خود را از دست میدهد و پیامدهای منفی آن موجب تزلزل نظام جهانی میشود؛وجه دیگر این است که برای پرهیز از چنین روند منفی، باید شرایط اجرای مداخلات و حدود آنها را با توجه به اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها و اختیارات سازمان ملل در زمینۀ حقوق بشر به دقت مشخص کرد.
در گذشته،عملیات پاسداری صلح سازمان ملل و همچنین اقدامات صلیب سرخ جهانی به هنگام بالا گرفتن برخوردهای مسلحانۀ داخلی،بر اساس درخواست یا با موافقت دولت مربوطه انجام میگرفت، اما بر پایۀ اختیار شورای امنیت برای مداخلۀ اجباری در کشورهای دیگر،بر پایۀ فصل هفتم منشور و در پاسخ به تهدید نسبت به صلح و امنیت بین المللی،این شورا در ده بیست سال گذشته قطعنامههای گوناگونی صادر کرده و کاربرد زور به منظور مداخله در امور داخلی کشورها بویژه در برخوردهای مسلحانۀ داخلی را توجیه و توصیه کرده است.
تصمیمات شورا در چارچوب فصل هفتم منشور،از دایرۀ شمول اصل عدم مداخله در امور داخلی دولتها بیرون است و ازاینرو اگر شورا پایمال شدن آشکار حقوق بشر در قلمرو دولتی را تهدیدکنندۀ صلح و امنیت بین الملل تشخیص دهد،میتواند برای جلوگیری از آن دست به اقدامات لازم بزند."