خلاصه ماشینی:
"اگر شصت ساعت کار در هفته در محیطی تاریک و غیربهداشتی،با کمترین مزد تنها برای پر کردن شکم و بیتوته کردن و تولیدمثل در سالهای پایانی سدۀ هجدهم،امروز به 35 ساعت کار در هفته در وضع خوب تبدیل شده و دولتها کمترین دستمزد را دستمزدی میدانند که فراهمآورندۀ یک زندگی خوب و پذیرفتنی برای انسان باشد،یا به سخن بهتر،اگر جامعه خود را متعهد به پاسداری از جان و سلامت انسان حتا پیش از زاده شدن میداند و در جسم و مغز و محیط زندگی او سرمایهگذاری میکند تا شهروندی مسئول بار آید و با شایستگی در تعیین سرنوشت خود شرکت کند،به این علت است که معنا و مفهوم دموکراسی،یعنی آزادی و برابری همۀ انسانها در تعیین سرنوشت خود،پذیرفته شده و جامعه،سرمایهگذاری برای شهروندان-بویژه از لایههای پایین-را کلید مشارکت کارساز آنان در تعیین سرنوشت خود میداند،یا دستکم در سطح تئوری،جهان پیشرفته،جامعهای را دموکراتیک میداند که همه اعضای آن در تعیین سرنوشت خود، مشارکت راستین داشته باشند و هیچکس در سایۀ دارایی و درآمد و تبار و وابستگی و شغل و نژاد و رنگ پوست،خیلی بیش از یک تن به شمار نیاید.
آنچه از آدام اسمیت که تا 1790 زنده بود میشد پرسید،این بود که آیا دست ناپیدا در بازار کار نیز در کار است یا برعکس،به گفتۀ مالتوس و ریکاردو، کارگر محکوم به ساختن و سوختن یا بدبختی و نداری است و امید مزد بالاتر و بهبود زندگی او با افزایش جمعیت و بالا گرفتن رقابت میان خود کارگران به یاد میرود و دستمزدها به اندازهای کاهش مییابد که پاسخگویی پایینترین سطح زندگی باشد(قانون مفرغ مزد)؟ (2) بردهداری،راهکار سرمایهداران برای افزایش بهرهبرداری از منابع طبیعی: آدام اسمیت،بیاعتنا به بردهداری؛نیروی کار برده مانند در قارۀ نو ادوارد ویکفیلد در کتاب تئوری کلنیسازی نوشته است:بردهداری تنها منبع تولید ثروت برای سرمایهداران در آمریکا از زمینهای بزرگ بوده است."