خلاصه ماشینی:
"فرض اصلی این است که هر چند مؤلفههای فرهنگ سیاسی در ایران همچون:فرهنگ آمریت/تابعیت،نبود تساهل و سعه صدر،خشونت و سیاستگریزی سبب کاهش مشارکت سیاسی زنان و دانشجویان در طول تاریخ شده،ولی در مقاطع خاص تاریخی مشارکت سیاسی افزایش یافته است.
پرسش اصلی در این نوشتار عبارتست از اینکه چگونه فرهنگ سیاسی بر میزان مشارکت سیاسی اثر میگذارد؟و دوم اینکه فرهنگ سیاسی چه تأثیری بر رفتار سیاسی زنان و دانشجویان دارد؟ فرضیه اصلی مقاله این است که فرهنگ سیاسی یک جامعه ریشه در تاریخ همان جامعه دارد که افراد را مستعد پذیرش وضع موجود میکند؛حال ممکن است وضع موجود به کاهش مشارکت سیاسی تأکید داشته باشد یا به افزایش آن.
17 فرهنگی سیاسی که بر حق شهروندان در زمینههای سیاسی تأکید دارد،با شعارهای بنیادی همچون توسعه سیاسی و اجتماعی،جامعه مدنی،اجرای اصول بر جا ماندۀ قانون اساسی و لزوم مشارکت به پیروزی دست مییابد و اگر بخواهد این شعارها را به اجرا در آورد باید منابع ارتباطی خود با لایههای گوناگون جامعه را به بهترین وجه حفظ کند.
19 نگاهی گذرا به دو دهۀ نخست پس از انقلاب نشان میدهد که هر جا فرهنگ سیاسی تابعیت یا انقیاد پر رنگ شده،مشارکت سیاسی شهروندان کاهش و رخوت سیاسی و مسئولیتگریزی فزونی یافته است،هر چند دستگاههای تبلیغاتی اصلی یعنی رادیو و تلویزیون برای ترغیب شهروندان به مشارکت سیاسی فعال بودهاند؛برعکس،هر جا فرهنگ سیاسی مشارکت غلبه داشته،مردمان به فراست آنها را دریافته،میزان مشارکت به گونه چشمگیر افزایش یافته و مشارکت سیاسی خود انگیخته جانشین مشارکت برانگیخته شده است."