چکیده:
در مقاله حاضر با استفاده از تعاریفی که از مدیریت دانش موجود است، تحلیلی از
این مفهوم ارائه و به تفاوت آن با مدیریت اطلاعات اشاره میشود. سپس برای اشنایی
دانشجویات کتابداری و اطلاعرسانی، خاستگاه مدیریت دانش و اجزای به اصطلاح نظام
مدیریت دانش معرفی میگردد.بحث اصلی مقاله بررسی نسبت مدیریت دانس با کار کتابداری
و اطلاعرسانیست.در ارتباط با همین دغدغه، انتقادهایی که به اعتبار نظری و ارزش
عملی مدیریت دانش مطرح است، بیان میشود و در پایان درباره پرداختی به این گونه
مفاهیم هشدار داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"مفهوم سازمان آموزنده را پیترسنج نخستینبار با انتشار اثری به نام رشته پنجم یا هنر و عمل سازمان آموزنده مطرح کرد و به قولی با این کار خود نه تنها نفوذ عظیمی در حوزه مدیریت دانش ایجاد کرد، بلکه پارادیم جدیدی نیز برای نظریه مدیریت و سازمان عرضه کرد(2:1190).
5. ارتباط مدیریت دانش با کتابداری و اطلاعرسانیبا توجه به اینکه مدیریت دانش:1)اختصاص به محیط سازمانی، به ویژه در بخش خصوصی دارد، و 2) توجه آن عمدتا(اگر نه کاملا)به دانش غیرمضبوطیست که در اذهان(بهطور خاص اذهان اعضای سازمان)، حتی به صورت ضمنی و غیرصریح جریان دارد؛به دشواری میتوان آن را ادامه منطقی دانش از لحاظ یکم محدودتر است، زیرا محیط سازمانی یکی از قلمروهای فعالیت آن است، یعنی کتابخانههای تخصصی و مراکز اسناد است.
7. چه ایندهای برای آن میتوان اندیشیدسه انتقاد فوق-یکی نظری دو تای دیگر عملی- انسان را از آینده مدیریت دانش نامطمئن میکند، به ویژه اگر توجه داشته باشیم که مدیریت دانش متعلق به رشتهای ست که چند دهه است که عرصه عرضه نظریههای متعددی بوده است که بسیاری از آنها بیثمر از آب در آمده و متروک شدهاند و شاید تنها حاصلشان درآمدی بوده است که از جیب شرکتهای پولدار نصیب مشاوران مربوطه شده است.
اما از این مهمتر، توضیح دهد منظور او از دانش چیست وتجلی بیرونی آن کدام است؟اگر قلمروی که وی ترسیم کرد از حد پیام مضبوط فراتر نرفت وشامل دانستهها و پیامهای نامضبوط صریح و ضمنی-آن گونه که در تعاریف مدیریت دانش آمده-نگردید، چنین شخصی یا خود نمیداند از چه سخن میگوید و یا دیگران را سر کار گذاشته است."