چکیده:
اعترافات سنت آگوستین، اولین «خودزندگینامه» ادبیات مغرب زمین است. این کتاب منظر اول شخص را به تفکر غرب عرضه داشت. منظر اول شخص، آغازی برای مفهوم «خود» است. شهر خدا نیز تنها اثر آگوستین است که به طور پراکنده فلسفه سیاسی وی را در بردارد. بنابراین منبع مناسبی برای فهم دیدگاه وی درباره قدرت سیاسی است. هدف این مقاله آن است که با بهره گیری از رهیافت بینامتنی، نسبت «خود» و «قدرت سیاسی» را در اندیشه سنت آگوستین روشن سازد. بدین منظور نگارنده، نخست فرایند شکل گیری «خود» در اعترافات را نشان می دهد. سپس ریشه های هستی شناختی و معرفت شناختی قدرت سیاسی را در شهر خدا نشان می دهد و آنگاه مدلل می سازد که «خود»، نگرشی ابزارگرایانه به «قدرت سیاسی» دارد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به آنچه گفته شد، این نوشتار نخست به این پرسش پاسخ میدهد که «خود» در اعترافات سنت آگوستین چگونه شکل میگیرد؟ و دوم اینکه این "خود"، چه نگرشی نسبت به قدرت سیاسی دارد؟ فرضیه نخست این است که "خود" در فرایند sifallor, sum Self روایتگری شکل میگیرد.
سپس از این "خود" نااندیشیده اولیه (وجودی) فاصله میگیرد و به بازخوانی و نقد زندگی گذشتهاش میپردازد و سرانجام جایگاه خود را در هستی مییابد و بدین گونه به خودآگاهی و تشخص یعنی «خود» به معنای مورد نظر ما دست مییابد.
به عبارت دیگر آنچه که در اندیشه آگوستین موجودی متفکر، تجربهگر و با استعداد خودآگاهی و وابسته به خداست، در اندیشه دکارت تبدیل به سوژه میشود، یعنی یک فاعل شناسای مستقل و یک هستی موقعیتمند در جهان که قادر به معنادار ساختن آن از طریق کاربرد قدرت خودآگاهیش است.
بدین وسیله نشان میدهد که زندگی وی از ابتدا به سوی غایتی در حرکت بوده، غایتی که خداوند قادر مطلق برای وی در نظر گرفته و حال که لطف و فیض الهی شامل حال او شده، این غایت و سرنوشت نیز بر وی فاش شده است.
آنگاه مسیر و جهت روایت آشکار گردد و نهایتا به بررسی این مسئله پرداخته شود که آیا روایت دارای انسجام درونی است یا خیر؟ الف ـ ریختشناسی روایت اعترافات سنت آگوستین روایتی درباره هستی (بودن) خود است.
آگوستین در اعترافات برای فهم هویت خود به سراغ نظام عالم میرود و آن را دارای سلسه مراتبی مییابد که صورت خود را از خداوند دریافت کرده و بدون وی وجود نمییافته و انسان را تنها موجودی مییابد که قادر به فهم نظم موجود در کائنات است."