چکیده:
اصل اساسی روابط خارجی ژاپن با همه کشورهای جهان، جدایی مسایل سیاسی از ملاحظات اقتصادی بود. اما تغییر در ماهیت و ساختار قدرت در نظام بین الملل، موجب شده این کشور با تجدید نظر در آن، مبنای روابط اقتصادی خود با کشورهای مختلف را بر پایه مناسبات سیاسی بنا نهد. ژاپنی ها امروز برای تامین منافع بلند مدت خود، همراهی با روند جهانی حمایت از الگوها و ارزش های جهانی شده غربی را ضرورتی انکارناپذیر یافته اند. هراس از بر هم خوردن روابط استراتژیک این کشور با ایالات متحده را، می توان یکی از مهم ترین عوامل تغییر رویکرد ژاپن نسبت به ایران دانست.
خلاصه ماشینی:
"چند ماه بعد از برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و ژاپن، اولین معامله عمده تجاری بین دو کشور به صورت قرارداد فروش فرآوردههای نفتی پالایشگاه آبادان به یک شرکت ژاپنی به نام آیده میتسو 1 در زمان دولت دکتر مصدق انجام گرفت (خانی، 1372: 29).
در میان کشورهای صنعتی، ژاپن از معدود کشورهایی بود که در این دوران، روابط سیاسی خود را در سطح سفارت با ایران حفظ کرد و موضعی دوستانه در قبال ایران در پیش گرفت.
در واقع، براساس رویکرد وابستگی متقابل که از نیمه دهه 1350/1970 در میان نظریهپردازان روابط بینالملل مورد توجه بیشتر قرار گرفت، تلاش برای حفظ امنیت اقتصادی کشورهای توسعه یافته، به طور فزاینده، همه کشورها را به یکدیگر پیوند داد و امنیت هر یک از آنها را به دیگری وابسته کرد.
همچنین تنشهای قومی در سطوح ملی و منطقهای در نقاط مختلف جهان، خطر تروریسم، تهدیدهای ناشی از گسترش سلاحهای کشتار جمعی از یک سو و لزوم برقراری امنیت در منابع تولید، مسیرهای انتقال انرژی و ایجاد ثبات در بازارهای اقتصادی و مالی از سوی دیگر، موجب شده است که کشورهای مختلف، از جمله ژاپن کارویژههای جدیدی را برای خود تعریف کرده، ابزارهای جدیدی را برای رسیدن به مقصود در خدمت گیرند.
در این وضعیت در صورتی که میان ارزشهای هویتی، ابعاد امنیتی و یا حتی برنامههای اقتصادی یک واحد ملی با ارزشهای تعریف شده جهانی یا نظام اقتصادی بینالمللی سازگاری وجود نداشته باشد، واحدهای سیاسی قدرتمند در چارچوب ائتلافهای بینالمللی، در اقناع آن واحد ملی برای تطبیق خود با شرایط موجود حاکم بر جهان تلاش خواهند کرد."