چکیده:
دراین مقاله قصد داریم با بررسی آیات قرآن کریم ،رابطه بین کوه و انسان را در شناخت اوصاف انسانی آشکار نماییم .خـداوند بـرای گفتگو و ارسال پیام به پیامبـران اغلب در بالای کوه با آنهـا ارتباط برقرار می کند.در بالای کـوه انسان عظمت خلقت و کـوچکی مسایل و مشکـلات را ملاحظه می کند و بر قـدرت و استواری او افزوده می شود.آیـات زیادی در قـرآن کریم رابطه زیبایی بین شنـاخـت انـسـان از خـود و خدای خـود با کوه و عظمت آن برقرار می کند.
خلاصه ماشینی:
"همان گـونه که از مفاد این آیه بر می آیـد خـداوند با ذکر مثالی گویا و زیـبـا مـردمان را به اندیشـه دربـاره عظـمـت قـرآن کریم دعـوت فـرمـوده و در حقیقت بـیـان مـی فـرمایـد کـه :ای انسان ها!این قرآن کتابی است که اگر بر کوه نازل می شد آن را با تمامی عظمت و صلابتی که دارد از هم فرو می پاشید.
عبدالله بن عباس این داستان را چنین نقل کرده است :چون میان مادر اسماعیل و ساره همسر دیگر ابـراهیـم (ع) کدورت پیش آمد،ابراهیـم (ع) مادر اسماعیل و اسماعیـل را که کودک شیرخواری بود،همراه خود به مکه آورد، هاجر مشک آبی داشت که از آن می نوشید و به کودک خود شیر می داد و هیچ گـونه زاد و توشه ای همراه او نبـود،سعید بن جبیر می گفتـه است :ابن عباس در حالی که به نقطـه ای مـیـان زمـزم و صفا اشـاره می کرد،چنین ادامـه داد که :ابراهیم (ع) آن دو را کنار خاربنـی ـ درختچه ای ـ که بالاتر از منطقه چـاه زمزم قرار داشت نشاند و سپس خود سوار بر مرکب خویش شد و به بیرون مکه حرکت کرد،مادر اسماعیل از پی او حرکت نمود و تا منطقه «کداء»او را دنبال کـرد،سپس پرسید او و پسرش را به عهده چه کسـی وا مـی گـذارد؟ابراهـیـم (ع)فرمـود:به خـدای ـ عـزوجـل ـ می سـپـارم .
ابن عباس گوید:مادر اسماعیل بالای کـوه صفـا رفت که به اطراف مشرف شود،بـه / این امید که شاید در صحرا کسـی را ببیند و سپس به کوه مروه نگریست و گفت خوب اسـت میان این دو کوه آمد و شد کنم تا اگر کودک بمیرد شاهد مرگ او نباشم ."