چکیده:
هدف: بررسی نقش تعدیل کننده اسناد در رابطه باور به دنیای عادلانه و واکنش پرخاشگرانه در دانش آموزان دختر. روش: جامعه آماری پژوهش شامل دختران یک هنرستان در شهر اصفهان (360 نفر) بود که از بین آنها 180 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در سه موقعیت اسنادی خصمانه، دوستانه و مبهم (هر گروه 60 نفر) جای داده شدند. اسناددهی دانش آموزان هر سه گروه برحسب سه سناریوی موقعیتی دستکاری شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس باور به دنیای عادلانه برای خود (هشت سئوال)، مقیاس باور به دنیای عادلانه برای دیگران (هشت سئوال)، دردسرآفرینی (سه سئوال )، واکنش پرخاشگرانه (دوسئوال) و پرسشنامه مطلوب نمایی اجتماعی (شش سئوال). برای وارد کردن متغیر اسناد موقعیتی (خصمانه، دوستانه، و مبهم) به تحلیل ها از کدگذاری متضاد استفاده شد. یافته های پرسشنامه های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی تحلیل شدند. یافته ها: شواهد حاصل از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی نشان دادند که متغیر اسناد موقعیتی (خصمانه =1، دوستانه=1- و مبهم=0) و دردسرآفرینی (پایین و بالا) قادرند رابطه میان باور به دنیای عادلانه برای خود ودیگران وواکنش پرخاشگرانه را تعدیل کنند. شواهد رگرسیون های جداگانه برای دردسرآفرینی پایین و بالا، برحسب سه موقعیت خصمانه، دوستانه ومبهم حاکی از آن بود که در دردسرآفرینی زیاد، باور به دنیای عادلانه برای خود ودیگران با واکنش پرخاشگرانه در گروه اسناد خصمانه رابطه مثبت دارد، ولی در دردسر آفرینی پایین و موقعیت دوستانه و مبهم این روابط منفی هستند. نتیجه گیری: اسناد از زمره عناصر شناختی است که واکنش افراد را به موقعیت های مختلف تعیین می کند. به ویژه وقتی که به خصومت و عمدی بودن رفتار فردی که باعث ناکامی شده اسناددهی می شود، باورهایی نظیر باور به دنیای عادلانه، در خدمت نوع اسناددهی و ویژگی های فردی افراد،نقش دوگانه و متضاد می یابند.
خلاصه ماشینی:
"در همین راستا،پژوهش این محققان(1)- eugeB (2)- relluM (3)- seiroeht lasiarppa evitingoc (4)- breN (5)- adapS (6)- akuzD (7)- treblaD (8)- erutcurts egdelwonk tnetal (9)- gnissecorp noitamrofni laicos (همانجا)در گروه نمونهای متشکل از 389 نفر(178 پسر،198دختر و سه نفر با جنسیت نامشخص)در دامنۀ سنی 10 تا 16 سالاجرا شد که خلاصۀ نتایج آن به این شرح است:تأثیرات باور بهدنیای عادلانه برای خود و دیگران بر واکنش پرخاشگرانه،به عنوانیک ویژگی رفتاری مسلط و اسناد موقعیتی به فرد ناکامکننده،ازطریق دردسر آفرینی تعدیل میشود،یعنی اینکه در شرایط معمولیو بدون در نظر گرفتن متغیرهای تعدیلکنندۀ دردسر آفرینی و اسنادعمدی،باور به دنیای عادلانه با واکنش پرخاشگرانه رابطۀ منفیدارد.
یافتههای بگیو و مولر(2006)حاکی از آن است که دردردسر آفرینی پایین و اسناد به خصمانه بودن رفتار فرد ناکامکننده،فقط باور به دنیای عادلانه برای خود با واکنش پرخاشگرانه رابطۀمثبت دارد.
به هر حال،شواهد پژوهشی بگیو و مولر(2006)حاکی از آن استکه دردسر آفرینی به عنوان یک ویژگی زیربنایی،همراه با اسنادموقعیتی،در قالبهای خصمانه،دوستانه و مبهم قادر است رابطۀمیان باور به دنیای عادلانه برای خود و دیگران و واکنشپرخاشگرانه را تعدیل کند.
بر این اساس،برای این پژوهش دو فرضیۀ زیر صورتبندی شد: فرضیۀ اول:دردسر آفرینی و اسناد موقعیتی(خصمانه،دوستانهو مبهم)رابطۀ میان باور به دنیای عادلانه برای خود و واکنشپرخاشگرانه را تعدیل میکند.
امادر شکل 2-ب نشان داده شده که در دردسر آفرینی بالا و اسنادخصمانه،رابطۀ باور به دنیای عادلانه برای دیگران با واکنشپرخاشگرانه مثبت ولی در دو موقعیت دوستانه و مبهم(و دردردسر آفرینی بالا)این رابطه منفی است."