چکیده:
مورد تأیید همگان است که مقیاس استاندارد توسعه انسانی، شاخص توسعه انسانی [HDI] به طور کامل، محتوای
غنی مفهوم توسعه انسانی را در بر نمیگیرد؛ بنابراین، به مقیاس رضایتبخشتری نیاز است. این مقاله در صدد معرفی
شاخص توسعه انسانی اخلاقی [E - HDI] به صورت مفهوم جدیدی است که ابزارهای نوی را برای مجسم کردن
تغییرات اجتماعی و توسعه برای همه کشورها عموما و برای کشوهای عضو OIC، خصوصا معرفی میکند. از این شاخص
انتظار داریم که برای سیاستگذاران در کشورهای عضو OIC، و همینطور برای بنگاههای توسعه دوجانبه و بینالمللی،
کاربرد عملی داشته باشد. دقیقا همان جوری که HDI انتقال بحثها را به فراتر از GNPمدیریت کرده است، از E -
HDI انتظار داریم که ملاحظات اخلاقی را صریحتر به سیاستگذاری در زمینههایی که در آنها گزارشهای توسعه
انسانی به طور گستردهای به کار میروند، تزریق کند. از E - HDIانتظار است که به صورت مشخصهای کانونی و بدیل
برای هم تمرکز سنتی به GNP و هم مقیاسهای دیگر توسعه اقتصادی مانند HDI کار کند.
It is widely recognised that the standard measure of human development، the Human Development Index [HDI] does not totally capture the rich content of the human development concept، and، therefore، a more adequate measure of human development is needed. This is what this study sets out to do – to introduce an ethics-augmented human development index [E-HDI] as a new concept representing a new means of conceptualising social change and development for all countries generally and the OIC member countries in particular. It is envisaged to be of practical use to policy-makers in the OIC member countries، as well as the bilateral and international development agencies. Just as the HDI has managed to shift discussions beyond GNP، the E-HDI is expected to inject ethical concerns more explicitly into policy-making in the contexts in which the Human Development Reports are widely used. The E-HDI is expected to serve as an alternative focal point to both the traditional concentration on GNP and other measures of economic development like the HDI.
خلاصه ماشینی:
اگر چه رشد اقتصادی به طور غیر قابل بحثی یک جنبه مهم توسعه اقتصادی باقی ماند، درک این حقیقت وجود داشت که رشد همواره مترادف با توسعه نیست و تفاوت بین این دو به وسیله تعدادی از مقالات مربوط به اقتصاد توسعه به روشنی ثابت شده بود؛ (5) در نتیجه، دیدگاه جدیدی از توسعه پایدار شد که تودارو آن را به طور مناسبی در جملههای ذیل مطرح میکند: بنابراین توسعه باید به عنوان فرایندی چند بعدی تصور شود که متضمن تغییرات عمدهای در ساختارهای اجتماعی، طرز تلقیهای عمومی، و نهادهای ملی، همین طور شتاب رشد اقتصادی، کاهش نابرابری، و فقرزدایی میباشد.
سن در تعریف آن چه حسابداری توسعه انسانی انجام میدهد، خاطر نشان میسازد: به جای این که تنها بر برخی مقیاسهای بسیط و سنتی پیشرفت اقتصادی (مانند تولید ناخالص ملی سرانه) تکیه شود، حسابداری توسعه انسانی متضمن سنجش نظاممند از فراوانی اطلاعات درباره چگونگی زندگی انسانها در هر جامعه است که شامل وضعیت آموزشی و مراقبتهای بهداشتی، و متغیرهای دیگر میباشد؛ (8) اما HDI از انتقاد در امان نبوده است.
فیلسوفان، اقتصاددانان و رهبران سیاسی، مدتها است که بر رفاه انسانی به صورت مقصود، و هدف توسعه تأکید کردهاند، و همه دیدگاههای اخلاقی جایگاه مهمی را برای برداشتهای سعادت فردی، یا رفاه اختصاص میدهند؛ به طور مثال، جان راولز در کتاب نظریه عدالت پیشنهاد میکند که رفاه با شاخص «کالاهای اولیه اجتماعی» همچون آموزش یا درآمد اندازهگیری شود که از لوازم اساسی هستند؛ اما سن (10) از نگرش کالاهای اولیه انتقاد میکند؛ زیرا این نگرش بر ابزارهای صوری که به مردم اجازه میدهد تا کارکردهای گوناگون به دست آورند تکیه میکند به جای آن که بر «قابلیتها» یا تواناییهای آنها برای دستیابی به کارکردها تمرکز کند.