Sustainable development has two meanings: economic and environmental. In economics، sustainable development means the ability of an economy to meet a selected growth target andmaintain it for a long-run steady state. For the environmentalists، it means development that maintains a steady supply of delectable natural resources. This paper deals with the economies of the Muslim countries. It will focus of the economic sustainability of development without neglecting the ecological aspect whenever it is relevant.
This paper divided into four Sections، in addition to its introduction and a conclusion. Section One is a necessary introduction that lays the ground for other Sections; it surveys some of the main indicators of the level of economic and social development of the Muslim countries.
Section Two will focus on the Islamic economic approach to the development theory in general and to sustainable development in specific. This will be derived from the existing literature on Islamic economics. Section Three will discuss the most important prerequisites for sustainable development in the Muslim countries in the light of the contribution of the Islamic economics’ literature. Finally، Section Four will discuss policy recommendations.
خلاصه ماشینی:
به جز 9 کشور، نرخ رشد جمعیت در تمام کشورهای اسلامی در این دو دهه کاهش یافته است؛ با وجود این، این نرخ در افغانستان، بوسنی هرزگوین، چاد و اریتره افزایش یافته و در پنج کشور بورکینافاسو، قزاقستان، مالزی، موریتانی و نیجر تغییری نکرده و ثابت مانده است.
روند مشابهی در سه نرخ دیگر مرگ و میر قابل مشاهده است: تعداد کشورهایی که نرخ مرگ و میرشان برای کودکان، مردان بزرگسال و زنان بزرگسال بیش از میانگین کشورهای کمدرآمد است، بهترتیب 20، 26 و 24 کشور است؛ با وجود این وقتی ما به روند نرخهای مرگ و میر در خلال مدت مورد نظر دقت میکنیم، کاهش معینی را در تمام آنها برای تمام کشورهای مسلمان جز موقعیت تأسفبار عراق جایی که تحریم در مجموع سبب افزایش نرخهای مرگ و میر بهویژه میان کودکان شده است؛ مییابیم این روند عمومی نشانه مشخصی از افزایش درآمد و مراقبتهای بهداشتی و آگاهی است.
غیر از عمان که زمین مزروعی خود را در طول کل دوره ثابت نگه داشته است، کشورهای خلیج، توسعه بالایی را در این زمینها به ثبت رساندهاند؛ اما اثر کمی روی محصولات غذایی و کشاورزی در جهان اسلام داشته است؛ زیرا وسعت مطلق زمینهای قابل احیا در این کشورها به هر صورت کم است.
با توجه به درصد زنان فعال در کشاورزی در مقایسه با زنان فعال اقتصادی اطلاعات کمی بعد از 1990 در دسترس است؛ با وجود این تقریبا برای دهه 1980 تغییرات تقریبا در تمام کشورهای اسلامی معتدل یا یک روند عمومی کاهشی با سرعت کم بوده است.