خلاصه ماشینی:
"فرض کنید یک کتابخانه سازمانی است که هویت مستقلمالی ندارد،ولی از نظر اداری تا حدودی مستقل است و بودجهخاص خود را هر سال از سازمان مادر دریافت میکند؛آیا برایاین کتابخانه میتوانیم برنامه راهبرد محور در نظر بگیریم،هرچندکه در کتابخانه هم بحث رقات وجود ندارد؟به نظر شما میتوانیمهمان فاکتورهایی که برای برنامهریزی در کتابخانه مطرح فرمودید، داشته باشیم و یا میتواند فراتر حرکت کند؟ دکتر ابویی:در این مثال خاص با دستهبندی ماتریسی پیشمیرویم.
دکتر جمالی(یکی از حاضران در جلسه):در مرحلهای که فرمودیدبرای اینکه یک برنامه راهبردی داشته باشیم چه کار باید انجامدهیم،و مهندس امیدوار هم توضیح دادند که چه باید انجام دهیم؛سؤال این است که آیا محدودیتهای کتابخانهها باهم متفاوتاست،مثلا محدودیت کتابخانه مرکزی دانشگاه شریف با کتابخانهمرکزی دانشگاه تهران؛آیا محیط کتابخانه محیطی هست کهمن به عنوان مدیر متقاعد شوم باید به دنبال برنامهریزی راهبردیبروم؟،و اصلا محیط کتابخانه محیطی هست که برنامهریزیراهبردی برای آن لازم باشد؟خواهش میکنم در مورد این مباحثصحبت بفرمایید تا مطمئن شویم که آن چیزی که کتابخانههایما لازم دارند برنامهریزی راهبردی است.
نکته دیگر اینکه آیا منابع لازم برای کتابخانه مرکزیدر نظر گرفته شده یا خیر؟اگر قرار باشد برای 50 کتابخانه مرکزیدانشگاهها برنامه راهبردی بنویسیم و در آخر ببینیم که برناهراهبردی 40 کتابخانه این شده که منابع مالی را بیشتر تأمینکنیم،فضای بیشتری بگیریم،و نظر رئیس دانشگاه را نسبت بهنقش کتابخانه بیشتر کنیم،دیگر راهبرد نیست؛به این معنی استکه این دانشگاهها مشکلات دیگری دارند و اول باید آنها را حلکنیم،اینکه دست بالا و سطح بالاتر از خودشان نگرش لازم رابرای پرداختن به مسائل کتابخانه نداشتند و عملا آن چیزی کهآقای دکتر جمالی فرمودند این میشود که مدیران کتابخانههای مابیشتر رفتار سیاسی داشته باشند،برای اینکه بتوانند منابع بیشتریبه دست بیاورند."