چکیده:
با گسترش نظام سرمایهداری بهویژه صنعت بانکداری در کشورهای اسلامی، اندیشهوران
مسلمان از یک سو به فکر استفاده از بانک افتادند و از سوی دیگر، فعالیتهای بانک را
آمیخته با قرض با بهره میدیدند که از دیدگاه اسلام، ربا و ممنوع است. برای حل این
مشکل، گروهی از عالمان به فکر طراحی الگوی جدیدی از بانک به نام بانکداری بدون ربا
افتادند. گروهی دیگر با ارائه تفسیری جدید از ربا درصدد تجویز بانکداری متعارف
برآمدند.
برخی از اندیشهوران گروه دوم، با استناد به ادلهای اعتقاد دارند: چیزی که
بهصورت ربا در اسلام و قرآن تحریم شده، گرفتن زیاده در قرضهای مصرفی است و به
ادلة هفتگانه ادعا میکنند بهره قرضهای تولیدی و سرمایهگذاری ربا و حرام نیست؛
در نتیجه، آن بخش از فعالیتهای بانکهای متعارف که در ارتباط با بنگاهها و
فعالیتهای اقتصادی است، اشکالی نخواهد داشت.
مقالة حاضر با بررسی پیشینة تاریخی این عقیده، به نقد و بررسی ادلة مذکور
میپردازد و نشان میدهد که هیچیک از آن ادله تمام نیست و ربای قرضی چه در امور
مصرفی و چه در امور تولیدی و سرمایهگذاری، از دیدگاه اسلام حرام و ممنوع است و
یگانه راه استفاده از بانک، رفتن سراغ معاملات مجاز شرعی و طراحی بانکداری بدون ربا
است.
The expansion of capitalist economic systems، particularly the banking industry، in the Islamic countries، posed a challenge to Muslim scholars. On the one hand they were interested in using banks; on the other hand they observed that the banking operation involved interest which was prohibited in Islam. To solve this problem some scholars sought to design and develop a new model of interest_free banking. While others attempted to present a new interpretation of interest، permitting the convenital banking operations.
Some scholars of the second category argue that what is prohibited in Islam as riba is receiving an plussage on consumption loans. They raise seven cases to prove that interest on productive and investment loans are not forbidden. Therefore، the banking operations involving economic activities of the firms are permissible.
Reviewing the historical background of this idea، the article، examines the arguments presented to prove the permissibility of investment loans and shows that none of the arguments are convincing. Thus interest، be it on consumption or investment loan، are forbidden and illegal in Islam. Hence، the only choice for a bank to operate in an Islamic legal framework is to adopt a legal transaction and to design interest_ free banking.
خلاصه ماشینی:
برخی از اندیشهوران گروه دوم، با استناد به ادلهای اعتقاد دارند: چیزی که بهصورت ربا در اسلام و قرآن تحریم شده، گرفتن زیاده در قرضهای مصرفی است و به ادلة هفتگانه ادعا میکنند بهره قرضهای تولیدی و سرمایهگذاری ربا و حرام نیست؛ در نتیجه، آن بخش از فعالیتهای بانکهای متعارف که در ارتباط با بنگاهها و فعالیتهای اقتصادی است، اشکالی نخواهد داشت.
این نظریه ابتدا از سوی برخی اندیشهوران اهل سنت چون رشیدرضا (رشیدرضا، بیتا: ج3، ص116)، شیخ شلتوت (شلتوت، 1395ق: ص353)، معروف الدوالیبی (بخش فرهنگی جامعه مدرسین حوزة علمیة قم، 1381: ص300)، مصطفی الزرقا (زرقا، 1388ق: ص70) مطرح شد؛ برای مثال، معروف الدوالیبی در سال 1951 میلادی در کنفرانس فقه اسلامی که در پاریس برگزار شد، گفته بود: ربایی که در اسلام تحریم شده، در خصوص قرضهای مصرفی است و شامل قرضهایی که برای تولید گرفته میشود، نمیگردد.
در قرضهای مصرفی، رباخواران با سوءاستفاده از نیاز فقیران، بهرههای سنگینی را بر آنان تحمیل میکردند، و به همین خاطر، اسلام آن را تحریم کرد؛ ولی امروزه اوضاع اقتصادی جهان تغییر کرده و مؤسسات تولیدی و تجاری در سراسر کشورها به وجود آمده است و بیشتر قرضها از مصرفی به سرمایهگذاری تبدیل شدهاند؛ پس لازم است متناسب با این تحول، احکام مربوطه نیز تغییر کند (بخش فرهنگی جامعه مدرسین حوزة علمیة قم، 1381: ص300).
به دیگر سخن، آنجا که باید انفاق شود و دستگیری صورت پذیرد، اگر مسلمان چنین نکند و زیاده بستاند، ربا خواهد بود و این، همان ربای مصرفی است؛ وگرنه ربای تولیدی و تجاری چنین نیست که جای انفاق نشسته باشد؛ بلکه قرضگیرنده خود بینیاز است و برای سرمایهگذاری بیشتر به قرض متوسل شده (رفیقالمصری، 1407ق: ص152؛ صانعی، 1383: ص21).