چکیده:
نیم? اول سد? نوزدهم میلادی که با دور? بحرانی سالهای 99-1789 آغاز شد شاهد انقلاب فرانسه و توالی سریع رژیمهای سیاسی گوناگون بود. در این شرایط پر هیاهو، با برخورد ایدئولوژیها و نگرشهای گوناگون، نویسندگان به شدت به فردگرایی روی آورده و به مشاهده تناقضات درونی خود و تحلیل روانشناختی آن پرداختند. این مقاله به بررسی این بحران هویت از ورای شخصیت ها و قهرمانان رمانتیک که بر تاب تحلیل خویشتن نویسنده و نوعی «خود – نقدی» است می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"به بیان دیگر،از سدۀ هفدهم میلادی تا به امروز،هرگاه رماننویس دست به قلم برده تا به خلق قهرمان و شخصیت داستانی بپردازد،سه محور اصلی را مورد توجه خاص قرار داده است: 1-با نمایش و ارائه شخصیت داستانی نویسنده حضور خود را در دنیا به ثبت میرساند،همواره او را مورد مواخذه قرار داده،به نفی،معرفی و یا تأئید او می پردازد؛ 2-از طریق شناخت و شناساندن شخصیتهای داستانی و معرفی آنان به خواننده نویسنده میکوشد با توانایی و روش درک و بینش مسائلی که بواسطۀ عرف و عدات روزمره رنگ باخت ه و عاری از مفهوم گشتهاند را متحول سازد؛ 3-در یک اثر هنری،نویسنده میتواند خود را از بند قیودی که او را به زندگی روزمره و عرف اجتماعی وابسته ساختهاند رها سازد که در این صورت،شخصیت داستانی افق جدیدی را براین آزادی شخصی میگشاید.
اگر چنین باشد، پس علت زوال ناگهانی آن را چگونه میتوان توجیه کرد؟بامروری برتاریخچۀ پیدایش رمانتیسم در قفرانسه د رمیحیابیم که این جنبش در واقع نوعی ابراز مخالفت شدید،طغیان و بحران شخصیتی و هوبتی بود که منبع اصلی انرژی خود را در فریادهای درونی نسل جوان پس از انقلاب کبیر و امپراطوری ناپلئن تأمین میکرد.
زیرا به واقع رمانتیسم با طرح بحران هویت در آثار ادبی و به زیر سئوال بردن هر آنچه که معمول،رایج و سنت شده بود، زمینه ساز بسیاری از جنبشها و گروههای ادبی پایان شده نوزدهم میلادی همچون سمبولیسم و پارناس میگردد که پایه گذاران و پیش کسوتان21آنها از امیان همان نسل جوان رمانتیک برخاستهاند."