چکیده:
در مقالهحاضر نگارنده تلاش داردتا عناصر وصفی گروه حرف اضافهای را در زبانهای
فارسی و آلمانی توصیف نماید، و نتایج به دست آمده را در برابر هم قرار دهد.از این
لحاظ دو زبان دارای رابطه یک به یک نیستند، به عبارت دیگر، گروههای حرف اضافهای
در زبان آلمانی نقشهای وصفی بیشتری به عهده میگیرند، در حالی که این پدیده در
زبان فارسی کمتر مشاهده میشود.یکی از مشکلاتی که نگارنده همواره با آن مواجه بوده
است .فقدان تعریف منطقی و منسجم از خود مقوله حرف اضافه در زبان فارسی است.تاکنون
حد و مرز این پدیده با سایر مقولات در دستورهای زبان فارسی مشخص نشده است، حال آنکه
این مقوله در زبان آلمانی به خوبی تعریف و تبیین شده است.
خلاصه ماشینی:
"نشانه مفعولی«را»که همیشه قبل از جمله موصولی میآید، نیز معمولا قبل از عنصر وصفی گروه حرف اضافهای به کار میرود(3-الف)، با این حال ممکن است بعد از آن بیاید(3-ب).
میتوان تفاوت معنایی بین عنصر وصفی گروه حرف اضافهای و مضاف الیه را در گروههای اسمی(8)مشاهده نمود:در(8-الف)سخن از حیواناتی است که هم اکنون در جنگل به سر میبرند(حیوانات جنگل)، اما در(8-ب)حیواناتی مطرح میشوند که ممکن است فعلا در جنگل زندگی نکنند(حیوانات جنگلی، که در آن واژه«جنگلی»صفت نسبی است).
برای مثال، از دیدگاه نگارنده، عنصر وصفی زبان فارسی در(10-الف)یک گروه اسمی درونهای است که از هسته پیرو(«رو»)کسره اضافه(«ی»)و مضاف الیه(«درخت») تشکیل شده است، در حالی که معادل آلمان آن یک عنصر وصفی گروه حرف اضافهای (muab med fua) است(10-ب)..
(11-الف)آلوده به گناه (negnageb edn؟uS) (11-ب)آلوده گناه (negnageb edn؟uS (11-ج)آمیخته با (tim thcsimrev) به طور خلاصه، در هر دو زبان، گروههای حرف اضافهای، علاوه بر کاربرد وصفی، نقش های مهم دیگری(همانند نقش مفعولی و قیدی)هم دارند و عنصر وصفی گروه حرف اضافهای در هر دو زبان بعد از هسته اسمی جای میگیرند."