چکیده:
{j«به یاد او و فرزندش»j} زبان، به تعبیری، غریزهای است که در علوم
شناختی از آن به ''''''''عضو ذهنی‘‘، ''''''''یک استعداد‘‘ یا''''''''یک شیوه‘‘تعبیر میشود، مهارتی
پیچیده و تخصصی است که به طور همزمان از ابتدای تولد انسان، بدون هیچ تلاش آگاهانه
یا آموزش صوری و رسمی، در وجود کودک حضور دارد.از آنجا که این امر با دانش
روانشناسی و اعصاب شناختی تعامل دارد، برای دانش پژوهان علوم انسانی واجد اهمیت
بسیار است.''''''''زبان‘‘بدون به کارگیری آگاهی از منطق بنیادینش، به طور کیفی در هر
انسان وجود دارد؛و از نظر عقلی در زمره عامترین تواناییها فرایند اطلاعاتی است.از
دوران ما قبل تاریخ، ادبیات دو وظیفه مکمل را انجام داده است؛ یکی گسترش افقهای
مطالعات میانرشتهای(اعم از ارادی، عاطفی و معرفت شناسانه)در ضمیر آگاهانه انسان؛و
دیگری تلفیق اعتقادات، احساسات و تمایلات درون ذهنی لازم برای بقا در محیطهای
پیچیده اجتماعی بشری...
خلاصه ماشینی:
"امروزه در مطالعات میانرشتهای مربوط به زبان سه موضوع مناقشه آمیز وجود دارد(اشترن 3 1982، صص 400-405): 1)ارتباط میان زبان اول و دوم، یعنی آیا زبان آموز باید از زبان مادری خود در جریان یادگیری زبان دوم بهره گیرد یا آنکه میبایست زبان دوم را جدا از زبان مادری فراگیرد؟ 2)آیا یادگیری باید وسیله آموزش باشد و یا به صورت طبیعی؟به عبارت دیگر، آیا یادگیری زبان دوم میباید مبتنی بر تحلیل آگاهانه مواد آموزشی انجام شود و یا بایستی به گونه طبیعی و بدون تحلیل آنها صورت بگیرد؟ 3)«مسئله رعایت قواعد زبان و جنبه ارتباطی آن چه وضعی باید داشته باشد؟به بیان ثانوی، چون آموزش زبان در کلاسهای درس و به طور رسمی و تحلیل گرایانه شکل میگیرد، هدف این نوع آموزش، که کاربرد زبان در محیط طبیعی خارج از کلاس و به منظور ایجاد هماهنگی میان روش و هدف است، به چه صورتی تأمین میشود؟این امر، یکی از مشکلات عمده محافل آموزش زبانهای خارجی است.
صاحبنظران اسلامی در جای خود ثابت کردهاند که «احساس و ادراک و به طورکلی آنچه در ذهن اتفاق میافتد، که نطق و بیان یا توانش زبانی از جمله این اتفاقات نهادی است، امور غیر مادی بوده و نمیتوان آنها را با کنشها و واکنشهای مادی توجیه کرد»(طباطبایی، صص 69-98)برای تأثیرات بیرونی بر ادراکات انسان، در مرحله اول پس از تفکر به معلوماتی منتج میشود که مجموعه علوم انسانی را میسازد و پس از آن در مرحله بعدی به بیان شفاهی یا کتبی متجلی میگردد و ناگزیر علم زبانشناسی را در خود نهفته دارد، مراتب سهگانهای را ممکن است طی نماید که عبارتند از: 1)مرتبه حس، یا صورتهایی از اشیاء در حال مواجهه و مقابله و ارتباط مستقیم ذهن با خارج به وسیله به کار افتادن یکی از حواس پنجگانه(یا بیشتر)در انعکاس ذهنی است؛مثلا وقتی انسان چشمها را باز میکند و منظرهای دربرابر خود میبیند، در آن صورت تصویری از آن منظره در ذهن نقش میبندد و این همان حالتی است که انسانها حضورا و وجدانا در خود مییابند."