چکیده:
بینامتنی ارتباط میان گفتههای ادبی را نمایان میسازد و با کمک آن میتوان به
مقایسه داستان کوتاه«سه قطره خون»اثر صادق هدایت و قطعه شعری به نام«سه قطره خون
روی برف»در پرسوال یا داستان گراآل اثر کرتین دوتروا پرداخت.داستان هدایت در
تیمارستان شروع میشود، خون قناری یا گربهای که قناری را گرفته است، به زمین
میریزد و دختری که به راوی نظر دارد با مرد دیگری(عباس)میرود.داستان در خانه
سیاوش به پایان میرسد، خون گربهای دیگر ریخته میشود و دختری که نامزد راوی است
با سیاوش میرود.داستان پرسوال، از محلی کمدرخت در جنگل آغاز میشود، شاهینی خون غازی را بر
زمین میریزد.غاز دوباره به پرواز در میآید، ولی پرسوال مدتی طولانی به سه قطره
خون روی برف خیره میشود و به یاد چهره گلگون دلدار خود میافتد.سپس با رسیدن گوون
و بردن پرسوال نزد شاه آرتور، داستان پایان مییابد.
خلاصه ماشینی:
"داستان هدایت در تیمارستان شروع میشود، خون قناری یا گربهای که قناری را گرفته است، به زمین میریزد و دختری که به راوی نظر دارد با مرد دیگری(عباس)میرود.
داستان در خانه سیاوش به پایان میرسد، خون گربهای دیگر ریخته میشود و دختری که نامزد راوی است با سیاوش میرود.
غاز دوباره به پرواز در میآید، ولی پرسوال مدتی طولانی به سه قطره خون روی برف خیره میشود و به یاد چهره گلگون دلدار خود میافتد.
اینجا نیز پای گربه در میان است؛سیاوش با آب و تاب داستان عشقبازی گربه مادهاش نازی را«گربه نر تیغه دیوار»حکایت میکند و میگوید دو شب پیاپی صدای گربه نر را شنیده، ولی شب سوم بیطاقت شده و با ششلول خود«در سه قدمی نشانه رفته»، تیری به سمت جفت نازی خالی کرده است و صبح روز بعد پایین درخت، سه قطره خون دیده است.
راوی نیز در برابر رخساره و مادرش که تازه وارد شده بودند، شهادت میدهد که سه قطره خون را به چشم خود دیده است، ولی میگوید که«سه قطره خون مال گربه نیست.
-در ابتدای داستان گراآل، نوشته کرتین دوتروا، مادر پرسوال، بیوه زنی از تبار شوالیهها، کوشش میکند تا پرسوال را از پیگرفتن راه سه نفر از نزدیکانش، پدر و دو برادرش که جان خود را در این از دست داده بودند، باز دارد.
در این نماد سهگانه، رنگ سرخ، رنگ خون، برای نشان دادن لقاح وقتی پرسوال خود را به محل واقعه میرساند، غاز به پرواز در آمده و او روی برفها اثر خونی را میبیند که هنوز بر جای مانده است."