خلاصه ماشینی:
"این نوشتار بر پاسخ دادن به دو پرسش زیر متمرکز خواهد شد: 1-برجستهترین عوامل به راه افتادن انقلابهای رنگین در گرجستان و اوکراین چه بوده است؟ 2-چرا انقلابهای رنگین به پایان یافتن اقتدارگرایی نسبی و پاگرفتن دموکراسی در گرجستان و اوکراین نینجامیده و ناکام مانده است؟ {%{Jبخش نخست:ریشههای انقلاب رنگین در گرجستان گفتار نخست:نظام سیاسی نیمه اقتدارگرا؛ بسترساز نارضایتیها و آسانکنندۀ انقلابJ} یکی از بحثهای مهم در نظریههای انقلاب،پیوند *گرچه انقلابهای کلاسیک مانند انقلابهای تازه در بستر فرصتهای سیاسی مناسب به بار نشسته،ولی برخلاف انقلابهای رنگین،ریشه در بحرانها و نارضایتیهای فراگیر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار دیرپا داشته است.
)963-663:6002,oizuK( از دیگر راهبردهای این گروهها همچون جوانان صربستان،ساختن لطیفه و داستانهای خندهآور و کنایههای سیاسی دربارۀ فرمانروایان ناکارآمد،کشیدن کاریکاتورها و نصب آن در خیابانهای پر رفتوآمد کیف و تفلیس، خاکسپاری نمادین به هنگام معرفی برنامههای تازه اقتصادی دولت شوارد نادزه،برگزاری کنسرتهای هزارۀ نو،فرستادن هنرپیشهها و شاعران به نقاط گوناگون کشور برای گسترش دادن جنبش و ترویج سرودهای میهنپرستانه بود )773-673:dibI( گفتار پنجم:نقش رسانههای داخلی،اینترنت و کمکهای خارجی در دورانی زندگی میکنیم که دوران انقلاب ارتباطات،انفجار اطلاعات،دهکده جهانی،آگاهی سیار و نیز پایان جغرافیا نام گرفته است.
در اوکراین،یانوکویچ در سایۀ جنگ قدرت،از همان نخستین روزهای پس از انقلاب،برای ضربه زدن به انقلاب نارنجی،کوشید روابط فسادآلود و پشتیبانی افراد و گروههای منتقد در خاور اوکراین *جامعۀ مدنی در گرجستان و اوکراین،نقشی کمابیش پویا در انقلابهای رنگین بازی کرده است،با وجود این،اهمیت خودانگیختگی جوانان و دانشجویان،کمکهای خارجی و نیز فرصت سیاسی پیش آمده یعنی تقلب انتخاباتی در آن دو کشور را نباید نادیده گرفت."