چکیده:
امویها در شرق، روم و مغرب به فتوحات ادامه دادند. سرزمین مغرب مدت
یک قرن ناآرام بود و میان خوارج، امویها، عباسیان و کارگزاران ایشان
دستبهدست میشد. با حاکمیت اغالبه در افریقیه، از نزاعها کاسته شد و آن
سرزمین روبه عمران و آبادانی نهاد. عربهای مهاجر با بربرها، یعنی ساکنان بومی
آن سرزمین، آمیختند و به عربهای افریقایی تبدیل شدند و نسل، فرهنگ و زندگی
جدیدی به وجود آمد که از اسلام، سنتهای قبایلی و شرایط منطقهای متأثر بود.
محمد زینهم محمد عزب که کتاب «تاریخ مملکة الاغالبه» نوشته ابنوردان را
تصحیح کرده، مقدمه و حواشی مفصلی به آن افزوده است. مقاله حاضر ترجمه این
مقدمه است.
خلاصه ماشینی:
"(14) در اواخر دوران اموی و در نتیجه آشوبهای وسیعی که از سال 122ق در مغرب در استان حکومتی عبیدالله بن حبحاب شروع شد و تا پایان عصر اموی به طول انجامید و به رغم تلاشهای فراوانی که هشام بن عبدالملک برای فرو نشاندن این آشوبها و مهار شورش گروههای خوارج صفریه و اباضیه به خرج داد، مغرب میانه و مغربالاقصی از تصرف خلافت اموی خارج گردید و قدرت امویان به رودخانه شلف محدود شد که از کوههای اوراس سرچشمه میگرفت و به سمت شمال تا جنوب شهر الجزایر فعلی ادامه مییافت، آنگاه در سمت غرب به دریا نزدیک میشد و از شرق شهر وهران فعلی به دریای مدیترانه میریخت.
اما از آنچه در غرب رودخانه شلف یعنی میان مغرب میانه و اقصی واقع شد، چیزی که بیانگر قدرت عباسیان و یا تلاش آنان برای بسط نفوذشان باشد، در دست نداریم و این همان چیزی است که بعد از شکست خوارج اباضیه و قتل ابیخطاب عبدالاعلی بن سمح بن مالک معافری در سال 144ه ، عبدالرحمان بن رستم (16) را واداشت به غرب رودخانه شلف فرار کند و برای ایجاد حکومت خوارج اباضیه در آن سرزمین که خارج از قدرت عباسیان بود، تلاش کرده و حکومتش را از دسترس سپاهیان ایشان در امان دارد.
از آنجا که خلافت عباسی به امور استان افریقیه که در برگیرنده طرابلس، افریقیه و زاب بود، توجه ویژهای میکرد ـ یعقوبی که در دوران اغالبه از افریقیه دیدن کرده است میگوید آخرین نقطه غربی قدرت عباسیان شهر «اربه» واقع در کناره بالایی رودخانه شلف بود ـ هارون الرشید کارگزار عرب بینظیری مثل هرثمةبناعین را استاندار این منطقه کرد."