چکیده:
بابیه و بهائیت، دارای ساختار فرقه ای و گرایش های «شبه عرفانی و صوفی مآبانه» هستند. ریاضت های غیر شرعی و پیروی از اندیشه های غلوآمیز درباره ائمه اطهار و اینکه آنان «مظاهر تجسم یافته خدا» یا «خدایان مجسم»اند و لازم است در هر زمان، یک نفر میان مردم و امام زمان، «باب» و «واسطه فیض روحانی» باشد، بنیان گذار این فرقه را به گمراهی و انحراف کشاند. وی در آغاز، مدعی بابیت، یعنی واسطگی بین مردم و امام زمان بود. او در گام بعدی ادعای نبوت کرد و پس از آن، ادعای شریعت تازه و دین جدید و نسخ شریعت اسلام را مطرح کرد. عرفانی که بهائیت مدعی آن است، هیچ گونه سنخیتی با عرفان اسلامی ندارد؛ زیرا عرفان اسلامی، شناخت ویژه خداست که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل می شود؛ و عارف، کسی است که خدای تعالی او را شاهد ذات و صفات و اسماء و افعال خود قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"4. استفادۀ ابزاری از مکتب اهل بیت علیه السلام البته باب در آغاز،که مدعی بابیت یعنی واسطگی بین مردم و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود،به پیروی از مکتب شیخ احمد احسائی و برای فریب مردم،دربارۀ اهل بیت و مقامات ائمۀ اثنا عشر علیهم السلام خضوع و خشوع مبالغهآمیز میکرد و میگفت:«توهمننمائی که میگویم این دعوت،اتم و اعظم است،نه چنین است،به حق خداوندیکه آل الله را به ولایت مطلقۀ خود ظاهر فرموده،که وجود و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و به اذن الله خواهد شد،معادل یک حرف از ادعیۀاهل عصمت سلام الله علیهم نخواهد شد»(بابیهای مقیم تهران،[بیتا]:7).
برخی از سخنان محیی الدینعربی برهان قاطعی بر این حقیقت است که علی علیه السلام اتم ولایت مطلقهاست،از جمله سخن او در باب ششم فتوحات که پس از طرح مسئلهآغاز آفرینش میگوید: «فلم یکن اقرب الیه قبولا فی ذلک الهباء الا حقیقة محمد صلی الله علیه و اله و سلم المسماةبالعقل،فکان سید العالم بأسره،و اول ظاهر فی الوجود...."