چکیده:
«نبی اکرم(ص) در شهر کوهسارهای سیاه، مکه زاده شد، بالید و به رهبری مردمان
مبعوث گشت. سیزده سال، پیام الهی خویش را پنهان و پیدا بر مکیان خواند. پیروان
زیادی یافت و دلهای مشتاق زیادی را از خارج مکه به سوی خود جلب کرد. آنان که
بدو گرویدند، تا پای جان، شکنجه و هجرت در کنار او ماندند. و آنان که وی را تکذیب
نمودند، در این راه بر قتلش کمر بستند، اما نا موفق. اسطوره لیلةالمبیت شکل گرفت و
پیامبر(ص) در پی ایجاد کانونی برای بالیدن و حفظ پیام الهی، به سوی یثرب گام نهاد، تا
راهی نو را برای ابلاغ وحی بیازماید.
نگاهی دیگر به چرایی و چگونگی عدم شکلگیری نظم جدید در مکه، مؤلفهها و
مشخصههای فرهنگی و تمدنی مکه صدر اسلام را به تصویر میکشد. نشان دادن تقابل
نظم کهن و نظم جدید در این ام القری، حاصل این تحقیق است.»
خلاصه ماشینی:
"پیامبر(ص) پس از سیزده سال ابلاغ آیات روشن، و نوع زندگانی خودشان که مبین رفتار فردی دین دار بود، نتوانستند به طور کامل دین مکیان را تغییر دهند، چگونه لحی با آوردن یک بت، ایشان را به وادی بت پرستی انداخت؟ به هر صورت گذشته از تشکیک ما در کار انفرادی لحی، که با وضعیت روحی عرب و تعصبات او نسبت به آیین اجدادی محال مینماید؛ سفر وی به شام و دیدار اعمال عمالقه، نشان دهنده دو نکته است: 1) مراودات مکیان (از سالها قبل از ظهور اسلام) با نواحی مجاور، از جمله شام که منجر به اخذ فرهنگ و تمدن میگشت و این عقیده، درست، مخالف عقیده برخی از محققان است که جامعه مکه را تا ظهور اسلام، جامعهای بسته معرفی میکنند.
(22) البته در منفعتطلبی قریش شکی نیست، اما آیا قبل از بت پرستی، با فرض وجود آیین ابراهیم(ع) در مکه، همین امتیاز، نصیب ساکنان مکه نمیشد؟ و آیا قریش از این ویژگی مطلع نبودند و همچنین پس از ابلاغ وحی و حضور مسلمانان، آیا به این مهم پینبردند، که با فرض وجود الله واحد نیز میتوان همان امتیازات را به دست آورد؟ در این صورت علت مخالفتهای آنها با نبی(ص) چه بود؟ به نظر میرسد، موجهترین دلیل این است که قریش، به بت پرستی به عنوان آیین نیاکان پایبند بود، و بارها در جواب پیامبر(ص) عنوان کردند: ما بتهای سنگی را خالق خود نمیدانیم و بتها را میپرستیم برای این که ما را به خدا نزدیک کنند."