چکیده:
با مطالعه قرآن کریم و احادیث در می یابیم که در میان واژه های به کار گرفته شده در آن ها، واژه هایی وجود دارد که در آثار علمی و فکری بشری، کمتر به چشم می خورد. واژه های وحی، تقوا، ایمان، توکل، تفویض، احسان و ... از آن جمله است. چنین واژگانی اگر در آثار بشری هم به چشم بخورد، افراض و انتخاب آن ها از ویژگی های منابع یاد شده است؛ به طوری که هر کتابی با این واژگان سخن بگوید، غالبا کتاب های دینی یا ناظر به مباحث دینی به حساب می آیند. این درست است که واژه های یاد شده در میان مردم رایج بوده است، اما این هم مسلم است که مراد واقعی خداوند و نمایندگان معصوم او از آن ها باید کشف گردد. مراد واقعی بی ارتباط با معنای متداول نیست اما عینا همان محتوا را در مجموعه متون دینی ندارد و معنای دقیق تر آن را باید با مراجعه فنی به همان مجموعه به دست آورد. در این میان واژه «ایمان» جایگاه ویژه ای دارد. حقیقتی که پیامبران الهی از انسان در مقابل ارمغان های بی بدیل خود طلب می کردند. در درک معنای واقعی الفاظ یاد شده باید با مراجعه به متون اصلی دین، ویژگی ها و خصوصیات و آثار آن ها را گرد آوریم. هر یک از آن ویژگی ها عهده دار توضیح بخشی از مراد است. در انجام چنین کاری تا می توانیم باید به طور جمعی عمل کنیم. به تعبیر سلبی، نباید فقط بخشی از متون اصلی دین را در پژوهش خود وارد کنیم و از بخش های دیگر صرف نظر کنیم. هر تفسیر یا نظریه ای درباره یک امر دینی، از جمله فهم واژگان، باید با کل گزاره های دینی مواجه شود تا جای گاه اصلی خود را در نظام معرفتی دین باز یابد. اگر در تحقیق خود چنین جامعیتی را در نظر نگیریم نتیجه کار اگر اشتباه نباشد ناقص خواهد بود. حال با توجه به آن چه گذشت، روش سامان یافتن این تحقیق از این قرار است که نخست مختصات، ویژگی ها و آثار «ایمان» را مخصوصا از کلمات امام متقیان امیرالمؤ منین علی7 برمی گیریم و با یافتن آیات متناظر با آن سخنان درصدد برمی آییم تا با طراحی یک مدل - که برگرفته از کلمات ایشان است - همه مختصات و آثار یاد شده و مرتبطات آن ها را در آن مدل گرد آوریم
خلاصه ماشینی:
"فرض دیگر این است که کسی با ساحت پیش ـ قلبی حقیقت اسلام را تحقق بخشد، ولی هنوز با قلب خویش ماهیت ایمان را به وجود نیاورده باشد، هرچند پس از حصول مقتضیات اسلام قلب برای به بار آوردن عمل ایمان آمادهتر میشود.
ایمان عام و ایمان خاص آنچه گذشت، ناظر به رابطه واقعی میان اسلام و ایمان با ساحتهای وجود انسان بود؛ اما هر فرد مسلمانی به ایمان نسبت داده میشود، چه حقیقت ایمان در قلب او حاصل شده یا نشده باشد.
اما ایمان خاص یک فعل قلبی است که میتواند پس از تحقق مراتب ظاهریتر وجود انسانی را هم متحول کند و از این رو اسلام شخص مؤمن آثار و ثمرات متفاوتی با اسلام پیش از ایمان خاص داشته باشد.
ممکن است بدن یک شخص انسانی زنده ولی قلبش مرده باشد و از این رو آثاری که از قلب زنده صادر میشود در چنین انسانی به چشم نمیخورد میان زندگی بدنی و مرگ قلبی منافاتی وجود ندارد.
و بر هر مصیبت و سختی نمیافزودیم مگر ایمان و اقدام به حق و تسلیم بودن به امر و فرمان رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم (20) این سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره به آیاتی از قرآن کریم است که عهدهدار تبیین ویژگی سوم است: «و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوکلون؛ (21) و چون آیات او بر آنان (مؤمنان) خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل میکنند.
به فرض اگر درست باشد که حب انسان به خویش از هر حب و دوستی بالاتر است اما همین وضعیت هم تضمینی ندارد و از این روست که گاه خود را به دست خویش در معرض هلاکت قرار میدهد."