چکیده:
یکی از کسانی که دیدگاه هایش درباره سنت، در جهان اسلام مناقشات زیادی به پا کرده، محمود ابوریه است. او در کتاب اضواء علی السنه المحمدیه، به طرح مباحثی پرداخت که بر حدیث پژوهان اهل سنت گران آمد، و او را به سنت ستیزی متهم کردند. در برابر، دیدگاه های او درباره جوامع حدیثی اهل سنت، در جهان تشیع به ویژه در ایران، به شدت مورد استقبال قرار گرفت. در این نوشتار بر آنیم با بررسی دیدگاه های ابوریه درباره سنت، این واقعیت را نشان دهیم که هر چند ابوریه به طور صریح به رویارویی با سنت نپرداخته و برخی دیدگاه های او در نقد احادیث موجود در جوامع روایی اهل سنت، نشان از حقیقت دارد و از این رو، ما اتهام او به سنت ستیزی را نمی پذیریم، نباید این امتیاز، ما را از توجه به لایه های پنهان دیدگاه های وی و پیامدهای سوء آن ها غافل کند. او در مواردی به گونه ای درباره سنت سخن گفته است که نتیجه ای جز انکار سنت ندارد و پذیرش دیدگاه های او، بنیان سنت را از بن دچار تزلزل می کند؛ هر چند این سخنان را به هدف نقد منابع حدیثی موجود اهل سنت ـ نه انکار حجیت سنت ـ بیان کرده باشد
خلاصه ماشینی:
"او خود دربارۀ این تحول فکری میگوید:«آنگاه که در مسیر مطالعات خودم،به کتابهای حدیث مورد اعتماد همگان رسیدم،در آنها به احادیثی برخوردم که از حیث لفظ یا معنی و یا سبک،بعید بود که از سنخ سخنان استوار و منطق پیراستۀ آن حضرت [پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم]باشد،و آنچه باعث شگفتی من شد،معانی بسیاری از روایات بود که نه عقل صریح آن را میپذیرد و نه دانش درست و شواهد ظاهری و نه نوشتۀ متواتری آن را تأیید میکند.
شرط پذیرش حدیث آن است که با لفظ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده باشد،لذا او علما را به دلیل عدم توجه به این امر ملامت میکند و میگوید:آنان مسئلۀ مهمی را نادیده گرفتهاند که لازم است قبل از توجه به این علم درنظر گرفته شود و آن این است که آیا رسول اکرم به نگارش الفاظ سنت آنچنانکه در مورد قرآن اتفاق افتاد،امر کرده است یا خیر؟(همان،ص 77)و در ادامه میگوید:علیرغم تلاشهای علما در این راه، آنان به هدف مورد انتظار نرسیدند و نتوانستند به این اطمینان برسند که آنچه را در کتابها نگاشتهاند همان چیزی است که پیامبر بر زبان آورده است.
(همان،ص 39) نقد:به نظر میرسد ابو ریه بین سنت و سنت محکیه(احادیث موجود)خلط کرده است،زیرا اگر مراد از سنت گفتاری،سنت محکیه(احادیث موجود)است،چرا باید جایگاه آن در مرتبۀ سوم پس از قرآن و سنت عملی باشد؟با اینکه در چگونگی گزارش (نقل به صورت غیرمتواتر)و مظنون بودن،با سنت عملی مشترک است،و اگر مراد از سنت گفتاری،اصل سنت یعنی آن چیزی است که بر زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جاری شده است، دیگر تقدم و تأخر معنی ندارد،زیرا قرآن و سنت هردو از یک منشأ که همان وحی باشد،سرچشمه میگیرند."