چکیده:
تصمیم ساختن یا خریدن یکی از مهمترین تصمیمات مدیران است. اقتصاد هزینه مبادله، به عنوان یکی از رویکردهای تاثیرگذار اقتصادی به نظریه بنگاه، تلاش می کند چارچوبی نظری برای این تصمیم گیری ارائه کند. از منظر اقتصاد هزینه مبادله هر چه دارایی به کاربری خاص محدودتر شود، عدم اطمینان رفتاری بیشتر باشد و تکرار مبادلات زیادتر شود، احتمال اینکه بنگاه ها به جای تصمیم به خرید، تصمیم به ساخت بگیرند، افزایش می یابد. البته در صورتی این پیش بینی نظری به مدیران قابل توصیه است که داده های تجربی از آن حمایت کنند. هدف از این مقاله ارزیابی تجربی فرضیه های اقتصاد هزینه مبادله با استفاده از داده هایی است که در مورد تصمیم گیری صادرکنندگان فرش دستباف به روش پیمایش گردآوری شده است. نتایج این مقاله پیش بینی های نظریه را در مورد اختصاصی بودن دارایی های بنگاه تایید می-کند، ولی اثر مورد انتظار عدم اطمینان رفتاری و تکرار مبادلات بر صادرات را تایید نمی کند.
Make or buy decision is one of the main areas of decision making for managers. Transaction cost economics (TCE)، as an influential economic approach to the theory of the firm، tries to put forward a theoretical framework for this important decision. From TCE perspective، the greater the asset specificity، the more the behavioral uncertainty and the more the transaction frequency، the more will be the probability for the firm to decide on make rather than buy. Of course، this theoretical prediction is recommendable to managers only if empirical data supports it. The purpose of this paper is the empirical evaluation of TCE''s hypotheses by employing data about the decision making of exporters of hand-woven carpets، collected through survey. The results confirm the theory''s prediction about the asset specificity of the firm but do not confirm the expected effects of behavioral uncertainty and frequency of transactions on exports.
خلاصه ماشینی:
"3-فرضیههای اقتصاد هزینهی مبادله در خصوص انتخاب کانال صادراتی و شیوهی ورود بهبازار جهانی2 در این قسمت ابتدا شیوههای مختلف ورود به بازار جهانی فرش مورد بحث قرارمیگیرد و سئوالی که برای سنجش آن در پرسشنامه گنجانده شده است مطرحمیشود.
آزمونهایی که به بررسی رابطهی تکتک شاخصهایدانش مختص بنگاه با شاخص شیوهی ورود پرداختهاند و همچنین آزمون وجود رابطهیمعنادار میان شاخص سر جمع شده دانش مختص بنگاه با شیوهی ورود،حکایت از عدموجود چنین رابطهی معناداری دارد،اما چرا با وجود این که بسیاری از بنگاهها میدانندکه در مورد فرش دانش مختص بنگاه بسیار حایز اهمیت است،ولی رابطهای معنادارمیان آن و شیوهی ورود مشاهده نمیشود؟ فرضیهی مهمی که در مواجهه با این پرسش میتوان پیش کشید این است کهدانش خاص مورد نظر در پرسشهای فوق،قابلیتی است که برای ادامه فعالیت تمامبنگاهها لازم است،یعنی فرش دستباف کالایی است که از ابعاد ذکر شده نیاز بهقابلیتهایی دارد که فارغ از ورود یا عدم ورود به بازار جهانی لازم است.
برای مثال کارتر و هاجسن(2006)،با مروری بر مهمترین کارهای تجربی انجام شده درزمینهی اقتصاد هزینهی مبادله،متوجه این نتیجه شدند که بسیاری از تحقیقات تجربیاثر داراییهای اختصاص یافته به کاربری خاص را بر کانال ورود معنادار یافتهاند،ولیچنین اثری در مورد عدم اطمینان تأیید نشده است.
6-آزمون مدل اصلی:عوامل مؤثر بر شیوهی ورود با اطلاعات فوق در این قسمت مدل اصلی اقتصاد هزینهی مبادله در مورد کانالانتخابی تجار فرش برای ورود به بازار جهانی آزمون میشود که در آن متغیر وابسته«شیوهی ورود»است و ترکیبهای مختلفی از سنجههای فوق،که از نظر آماریهمبستگی معناداری با متغیر وابسته دارند،متغیرهای توضیحی مدل را تشکیل میدهند."