چکیده:
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی ریشة مشکلات نهاد علم در ایران امروز با رجوع به مقطع تاریخی ورود علم به ایران و تلاش جهت فهم نگرش روشنفکران این دوره دربارة پدیدة جدیدالورود علم با روش تحلیل گفتمان و استفاده از نظریة پسااستعماری است. نتایج بهدستآمده از این تحقیق نشان میدهد شیوة مواجهة اولیه با این پدیده و ایدئولوژی، روشنفکران را به سمتی سوق داد که دربارة مبانی علوم جدید و نسبتی که این علوم میتواند با علوم سنتی برقرار کند سکوت کردند. همچنین توجه به برخی علوم و به حاشیه رانده شدن برخی دیگر، سویهای ایدئولوژیک داشته و در مورد علوم انسانی باید گفت که اساسا انسان موضوع شناخت قرار نگرفته و نحوة نگرش در این دوره به اهداف و وظایف علوم انسانی، سبب شکل نگرفتن این علوم در این مقطع شد.
خلاصه ماشینی:
"با استفاده از ادبیات نظریای که نظریة پسااستعماری در اختیارمان میگذارد، به سراغ مطالعة شیوة شکلگیری ایدئولوژی دربارة علم جدید میرویم و این پرسش را طرح میکنیم که چه تحولاتی سبب رسیدن به ایدة ضرورت واردکردن علم جدید شد و چه کسانی و چرا سؤال برایشان مطرح شد؟ و مابین تأسیس اولین و دومین دانشگاه ایران یعنی دارالفنون در سال 1230 و دانشگاه تهران در سال 1313، نحوة تکوین گفتمان علم در ایران چگونه بود؟ گفتمان شکلگرفته و این نوع درگیرشدن با موضوع چه پیامدهایی داشته است؟ و این گفتمان امکان ایجاد چه عناصری را در نهاد علم تسهیل و از شکلگیری چه عناصری جلوگیری میکرده است؟ با استفاده از تعاریفی که فوکو برای شناسانههای دانش در هر عصر ارائه میدهد، جهت تشخیص سرنخهایی در گفتههای روشنفکران دوران مورد بررسی، پیجوی این پرسش خواهیم شد که آیا اینان از گسستهای معرفتی که علم اروپا تجربه کرده است آگاهی داشتهاند و آیا اصولا تفاوتی میان ماهیت و مبانی علم جدید غربی و علوم سنتی قائل بودهاند یا خیر و در واقع این پرسش را طرح خواهیم کرد که آیا دربارة مبانی علوم جدید سخنی به میان آمد یا در اینباره سکوت شد؟ از نظر این روشنفکران، علوم جدید چه نسبتی میتوانست با علوم سنتی برقرار کند؟ 4.
صدیقاعلم نیز، که به مانند فروغی رجل سیاسی و علمی بوده است، طبقة حاکم را مخاطب خود قرار میدهد؛ نخبگان قدرتی که ذیل پرسش از علل عقبماندگی ما، درصدد برنامهریزی برای توسعه و اصلاح کشور هستند و در این راه متخصصان علوم انسانی را برای مطالعة دقیق تمدن غرب و دستچینکردن مواد قابل مصرف آنها و راهنمایی جامعه برای انتخاب روش رسیدن به توسعه در مسئله دخیل میکنند و در واقع، مسیر پیش روی دانشمندان را برای آنها ترسیم مینمایند."