چکیده:
همان طور که انسان از استعداد و توان یادگیری برخوردار است و میتواند از طریق انجام فعالیتهای مؤثر و کشف و اصلاح اشتباهات خود یاد بگیرد، سازمانها نیز از چنین تواناییهای برخوردارند. از این رو پیشرفت سریع و وسیع فناوری اطلاعات در عصر حاضر و رقابتهای آشکار و پنهان روز افزون در دنیا، اهمیت و ضرورت یادگیری سازمانی و توانمندسازی روانشناختی را دو چندان نموده است. بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان معاونت هزینه و خزانه داری کل کشور وزارت امور اقتصادی و دارائی پرداخته شده است. به منظور گردآوری دادههای پژوهش، جهت ارزیابی مؤلفههای یادگیری سازمانی، پرسشنامه استاندارد الگوی نیفه و جهت بررسی توانمندسازی روانشناختی، پرسشنامه استاندارد مدل اسپریتزر و میشرا در نظر گرفته شد. روشهای آماری مورد استفاده در این تحقیق آزمون کولموگروف ـ اسمیرنوف، ضریب همبستگی، آزمون t یک نمونهای، رگرسیون خطی و آزمون رتبهبندی فریدمن میباشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که یادگیری سازمانی بر توانمندسازی روانشناختی (احساس شایستگی، خودسامانی، مؤثر بودن، معنیدار بودن شغل و اعتماد) مؤثر است. که میتواند مبنایی برای تدوین راهبردهای مناسب منابع انسانی در زمینه یادگیری سازمانی و توانمندسازی روانشناختی کارکنان باشد و سازمانها با بهرهگیری از نتایج حاصله، میتوانند در دنیای نوین رقابتی که همواره در حال تغییر است از رقبا پیشی بگیرند و به حیات خود ادامه دهند.
خلاصه ماشینی:
"آنچه که از نظریههای این مبحث میتوان استدلال به تأثیر یادگیری سازمانی بر توانمندسازی روان شناختی نمود آن است که چشمانداز مشترک تمرکز و انرژی مورد نیاز را جهت یادگیری فراهم میکند، یادگیری جمعی ظرفیت اعضای گروه - Mc Allister را توسعه میدهد، تسهیم دانش بیانگر قابلیت انتقال و به اشتراک گذاشتن قدرت است و رهبری مشارکتی داشتن احساس شراکت کارکنان است که این ابعاد در کل به عنوان یادگیری سازمانی توان تأثیرگذاری چشمگیری بر هریک از ابعاد توانمندسازی روانشناختی (احساس شایستگی، خودسامانی، مؤثر بودن، معنیدار بودن شغل و اعتماد) را دارد.
مدل مفهومی تحقیق فرضیههای تحقیق فرضیه اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه بین یادگیری سازمانی و توانمندسازی روان شناختی کارکنان وزارت امور اقتصادی و دارائی ارتباط معناداری وجود دارد.
نتایج به دست آمده همبستگی مثبت (356/0r =) و رابطه معنیدار بین یادگیری سازمانی و احساس شایستگی را مورد تأیید قرار دادند و از طرف دیگر احساس شایستگی در رتبه بندی فریدمن بالاترین اولویت را نسبت به سایر فرضیات دارد بنابراین با توجه به حساسیت موضوع و جهت افزایش این همبستگی پیشنهاد میشود ابتدا باید در بدو ورود منابع انسانی به سازمان از کارکنانی که از توان و قابلیتهای بهتر و بالاتری برخوردار هستند، استفاده شود.
بر اساس نتایج آزمون فرضیه اصلی، همبستگی مثبت (660/0 r = ) میان یادگیری سازمانی و توانمندسازی روانشناختی وجود دارد که نشانگر وجود ارتباط نسبتا قوی بین این دو متغیر است و نشان میدهد که هر چه افراد در درون سازمان از سطح یادگیری سازمانی بالاتری برخوردار باشند در ارتقای توانمندسازی روانشناختی و ابعاد آنها در فرایندهای کاری مؤثرتر است."