چکیده:
معمولا اندیشهها و نظامهای سیاسی برآمده از یکسری اندیشههای بنیادین
هستند. یکی از این اندیشههای بنیادین «انسانشناسی» است. سوال اصلی این پژوهش
این است که امام خمینی ی درباره انسان, چگونه میاندیشید و این اندیشه چگونه در
رفتار و سخنان ایشان تجلی یافته است. این پژوهش, نشان میدهد که رویکرد امام
خمینی به انسان رویکردی کاملا دینی و در عین حال برگرفته از منابع عرفان و
حکمت متعالیه است. در نگاه انسانشناختی امام خمینی, انسان موجود غیر جسمانی.
واجد روح مجرد. نیکسرشت و دارای ابعاد مختلفی است که میتواند تا بینهایت در
مسیر خیر یا شر گام نهد و البته بدیهی است که در صورت فراهمبودن عدالت و
معنویت میتواند به سوی انسان کاملشدن حرکت کند. آزاینرو سیاستمداران باید
نظام سیاسی و عناصر سیاست را به منظور رشد و شکوفایی فطرت انسان و در خدمت
تعالی آدمی به کار بندند.
Thoughts and political systems are usually the outcome of a set of fundamental thoughts. One of these fundamental thoughts is “anthropology”. This article is centred on how Imam Khomeini thinks of man and how this view is displayed in his attitudes and speeches. The present article shows that Imam Khomeini's attitude towards man is an entirely religious one and derived from sources of mysticism and transcendent theosophy. In Imam Khomeini's anthropolgical view، man is a non-corporal being with a mere spirit، good nature and different aspects، so that he can move towards the path of good or evil. Of course، with justice and spirituality he pursue the way leading to perfection. Therefore، the statesmen and politicians ought to direct the political system and elements of politics towards thriving human nature and man's sublimity.
خلاصه ماشینی:
در فقه، تمام تلاش براي اين است كه آدمي اوامر و نواهي الهي را در مملكت وجود خود پياده كند و سرانجام حوزة سياست نيز عرصهاي است که در آن سعي ميشود، اراده و كنش انسانها در مسير مقاصد حکومت و جهت نيل به اهداف سياسي ساخته، تقويت و هدايت شود.
ابعاد وجودي انسان متأسفانه مكاتب غير توحيدي، انسان را در بعد حيوانياش خلاصه كردهاند و تمام برنامههايي كه براي انسان آوردهاند، جهت تأمين همين بعد است (امام خميني، 1378، ج4، ص9-8 و ج9، ص289-288)؛ در حالي كه انسان به خاطر حجم مادي، انسان نيست؛ چرا كه اين حجم مادي را ساير حيوانات، حتي بيشتر از آن را هم دارند (همان، ج10، ص245).
از ديدگاه امام خميني، «انسان، عصاره عالم خلقت است» و داراي ابعاد و شؤون مختلف است؛ بهطوري كه هم واجد جنبة معدني، نباتي، حيواني و هم داراي بعد انساني است (همان، ج3، ص218 و ج4، ص186-185) و اين از مختصات انسان است كه «همه ابعاد وجود در ساير موجودات نيست.
اما معجزهاي که به برکت انقلاب اسلامي، رخ داد اين بود که مردم به خدا توجه نموده، ارزشهاي انساني را تقويت کرده و روحية تعاون و خصوصاً شهادتطلبي را در خود ايجاد کردند و از نظر امام خميني، اين مهمتر از پيروزي ظاهري بود؛ چرا که همة قيامها براي رشد و تعالي انسان است و مردم در جريان انقلاب در مسير اين مهم، حرکت کرده بودند (همان، ج6، ص229) و اين نکتهاي است که بايد بيشتر به آن دقت نمود.